۲ ) قلم بردن، الحاق و اضافه کردن عبارتی در سند :

 

اضافه کردن رقم یا حروف یا کلمه ای را در متن یا حاشیه سند یا نوشته ای را الحاق گویند که این الحاق ممکن است تغییر رقم یا حروف باشد یا الحاق در محل تراشیدگی و خراشیدگی باشد یا الحاق کلمات یا سطر در بین سطر یا در خاتمه.

 

۳ ) الصاق متقلبانه سندی به سند دیگر:

 

مونتاژ اسناد و نوشته ها به هم دیگر به طور متقلبانه را گویند.

 

۴ ) مقدم یا مؤخر نمودن تاریخ سند:

 

نوع دیگر از انواع جعل مادی مقدم یا مؤخر نمودن تاریخ سند نسبت به تاریخ حقیقی و واقعی آن است.

 

۵ ) ساختن نوشته یا سند:

 

مقصود از ساختن این است که هیچ گونه سابقه قبلی از نوشته یا سند نباشد و ترکیب آن از ابتدا تا انتها که شامل خط و امضاء هر دو می شود.

 

۶) ساختن مهر و امضاء:

 

در اینجا جاعل به سند کار ندارد بلکه امضاء یا مهر شخص صاحب سند را جعل می‌کند.

 

۱۱-۲ جعل معنوی

 

جعل معنوی که از آن به عنوان جعل مفادی نیز یاد شده است یکی از صور جعل می‌باشد و آن عبارت است از تغییر حقیقت از حیث معنی و مفهوم نوشته به ‌نحوی که به طور کلی آثاری از تبدیل و تغییر کلمات نوشته ظاهراًً محسوس نباشد و هیچ گونه آثار مادی آشکاری از خود به جای نگذارد.

 

دکتر جعفری لنگرودی معتقد است که جعل معنوی :

 

«قلب حقیقت در مدلول سند بدون استمداد از عمل مادی مانند الصاق عکس دیگری به جای عکس صاحب کارت ورود جلسه امتحان و امتحان دادن به جای او یا ترک فعل مانند اینکه حسابداری برخی از عوائد و اصله را عملاً ننویسد و بنمایاند که واقع همان است که نوشته است»[۱۴]

عده ای جعل معنوی را این گونه تعریف نموده اند:

 

«جعل معنوی عبارت است از قلب حقیقت در ذهن و انعکاس حقیقت قلب شده در ذهن به عالم واقع یا خارج از ذهن».[۱۵]

 

پس جعل معنوی (مفادی)، تزویر در مفاد و مفهوم نوشته است بدون اینکه ظاهراًً در کلمات و جملات و عبارات سند (شکل مادی) تحریف و تغییری به عمل آمده باشد، در حالی که عملاً موضوع سند و شرایط انعقاد آن دستخوش تغییر و انقلاب قرار گرفته است.

 

این دگرگونی می‌تواند صورت های مختلفی داشته باشد که ما به برخی از آن ها اشاره می‌کنیم :

 

تحریف موضوع و مفاد سند، امری را که بدان اقرار نشده، اقرار جلوه دادن، امر باطلی را صحیح یا صحیحی را باطل جلوه دادن، تغییر اسامی اشخاص توسط مأمورین صلاحیتدار دولتی یا دفاتر اسناد رسمی تقدیم یا تأخیر تاریخ سند یا ثبت سند نسبت به تاریخ حقیقی.

 

۱۲-۲ مصادیق جعل معنوی:

 

۱) تحریف موضوع یا مفاد سند

 

مثلاً سردفتری برخلاف واقع تصدیق می‌کند که ثمن معامله با حضور او پرداخت شده یا سردفتری رضایت یکی از متعاملین را به دروغ تصدیق می کند یا تنظیم کننده سند به نقل از شخص بی سواد، تعهدی خلاف واقع می نویسد چنان که متعهد اقرار می‌کند هزار تومان بدهکار است ولی نویسنده آن را ده هزار تومان قید می‌کند.

 

۲) امری را که بدان اقرار نشده، اقرار جلوه دادن

 

پس از تصویب ماده ۱۴۷ و ۱۴۸، اصلاحی قانون ثبت که بعد از آن به راحتی می توان سند عادی را به سند مالکیت تبدیل نمود در عمل مشاهده می شود که اشخاص برای گرفتن سند رسمی از این طریق باید از مالکین پلاک ثبتی تصرفی خود در جلسه هیئت حل اختلاف مادتین مذکور حاضر نمایند و این مالکین در جلسه حاضر شده و مقداری از مالکیت مشاعی خود را در همان هیئت به متقاضی واگذار می‌کنند ، چون غالباً صورت جلسه هیئت توسط دبیر هیئت نوشته می شود، بعضاً متقاضی در بیرون مالک مشاعی را با این فرض که شما فقط شهادت می دهید این زمین مال من است به جلسه هیئت می آورند ولی در واقع مالک مشاعی اقرار می‌کند که از مالکیت وی مقداری کسر و به نام متقاضی سند صادر شود. در این حالت کارمند ثبت در واقع امری که بدان اقرار نشده، اقرار شده جلوه داده است، البته در این فرض تنظیم کننده صورت جلسه باید علم و آگاهی داشته باشد.

 

۳) امر باطلی را صحیح یا صحیحی را باطل جلوه دادن

 

چنانچه سردفتری به استناد وکالت نامه شخصی که موکلش فوت نموده و از این موضوع آگاهی داشته باشد، سندی را تنظیم نماید در واقع امر باطلی را صحیح جلوه داده است در عمل این مورد نیز یکی از موضوعات مبتلا به ثبت اسناد و املاک می‌باشد.

 

۴) تغییر اسامی اشخاص توسط مأمورین دولتی یا دفاتر اسناد رسمی

 

یکی از مصادیق جعل معنوی جازدن شخصی به جای دیگری است به هنگام تنظیم سند رسمی در دفترخانه، که به آن استبدال شخصی نیز گویند.

 

استبدال شخصی : وقتی است که سردفتر حضور شخص را به عنوان طرف معامله در سند ذکر می‌کند و حال آنکه شخصی که در محضر حضور دارد غیر از آن کسی است که نامش در سند ذکر شده است. و هویت دیگری را غصب ‌کرده‌است که این کار با امضاء جعلی توأم است.[۱۶]

 

۵) تقدیم یا تأخیر سند یا ثبت سند نسبت به تاریخ حقیقی

 

شخصی برای به دست آوردن اموال متوفی (مورث خود) با تبانی سردفتر تاریخ سند انتقالی را چند ماه قبل از تاریخ واقعی تنظیم سند قید می کند تا اموال متوفی را به دست آورد. در اینجا سردفتر مرتکب جعل معنوی شده است.

 

متأسفانه در عمل مشاهده شده که احدی از وراث به استناد وکالتنامه که شخص متوفی در قید حیات به وی داده است، پس از فوت وی با تبانی سردفتر سندی را تنظیم می‌کنند به تاریخ قبل از موت (مورث) در حالی که می‌دانیم به فوت احدی از طرفین وکالتنامه منفسخ شده است و تنظیم سند توسط سردفتر از مصادیق تقدیم سند و ثبت آن به تاریخ حقیقی است و می‌تواند از مصادیق جعل معنوی باشد.

 

فرع : جعل منفی

 

منظور از جعل منفی، جعل به صورت ترک فعل است، جعل معنوی همیشه به صورت مثبت در اسناد محقق نمی شود بلکه در مواردی به صورت منفی (ترک فعل) نیز قابل تحقق است مانند اینکه حسابداری برخی از عوائد حاصله را عمداً ننویسد و بنمایاند که واقع همان است که او نوشته است. محاکم ما نیز با تبعیت از قوانین جزائی جعل را منعطف به جعل که با فعل مثبت مرتکب تحقق یافته باشند ، نموده اند. (در واقع جعل منفی را مورد اشاره و پذیرش قرار نداده است.)

 

۱۳-۲ وجه افتراق جعل مادی و جعل معنوی

 

۱) اولین افتراق بین جعل مادی و معنوی از لحاظ زمان ارتکاب می‌باشد: جعل مادی غالباً بعد از اینکه سند یا نوشته ای به وجود آمده تحقق می‌یابد به عبارتی بعد از اینکه سند یا نوشته ای منتسب به شخصی، تنظیم یا نوشته شد جعل مادی روی آن انجام می‌گیرد در حالی که در جعل مفادی (معنوی) غالباً، جعل به هنگام تنظیم سند یا نوشته (همزمان) اتفاق می افتد که اکثر موارد مذکور در ماده ۱۰۰ قانون ثبت را می توان از این قبیل دانست.

 

۲) دومین وجه افتراق جعل مادی و معنوی از لحاظ نحوه تشخیص و اثبات آن می‌باشد :

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...