کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


جستجو




 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 



، اسامی خاص و پس از آن عناوین عام به ترتیب حروف الفبا درج گشته است .

برخی از مشکلاتی که در انجام دادن این پژوهش با آن مواجه بودیم:

– یافتن عبارتی که در عین کوتاهی بتواند بیانگر حادثه‏ای باشد که محدودۀ روایت آن در شاهنامه چندین بیت و گاه چندین صفحه را به خود اختصاص داده بود.

پیش از انجام دادن این پژوهش چشم‏اندازی که در برابر ما بود چنین اجزاء و محتوایی داشت:

پرسش های اصلی تحقیق:

– ساختار زندگی شخصیّت­های شاهنامه­ فردوسی چگونه است؟

– نقش این پایان نامه در معرفی شخصیّت­­های گمنام شاهنامه چیست؟

– نقش این پایان نامه در معرفی شخصیت­های مطرح شاهنامه چیست؟

فرضیه ها:

– ساختار حوادث زندگانی شخصیّت­های شاهنامه شبیه به یکدیگر نیست و هرکدام ویژگی­های خود را دارند.

– نقش پر رنگ برخی از شخصیّت­ها در شاهنامۀ فردوسی مانع از نمایان شدن دیگر شخصیّت­ها­ شده است و انجام یافتن  این پایان نامه به برجسته نمایی این اشخاص کمک شایانی خواهد نمود.

–  بررسی های شاهنامه پژوهان غالباً برشخصیت هایی خاص و نیز حوادثی خاص از زندگانی آنان تکیه داشته است . این پژوهش می تواند حوادثی از زندگانی شخصیت های مطرح شاهنامه را که کمتر مورد توجه قرار گرفته است، در معرض دید پژوهندگان قراردهد.

اهداف تحقیق:

– توجه به حوادث مغفول مانده از زندگانی شخصیت‏های شاهنامه

خرید اینترنتی فایل متن کامل :

 

 پایان نامه

 

– ارائۀ تمامی حوادث زندگی شخصیت­های­ شاهنامه

– معرفی بعضی شخصیت های مغفول مانده در شاهنامه.

– تسهیل امر دست یابی به حوادث زندگانی شخصیت های شاهنامه

پیشینه تحقیق:

تا کنون پژوهش­های بسیاری در مورد اشخاص و ویژگی­های شخصیّتی قهرمانان شاهنامه انجام شده است که عمدتا به چند چهرۀ مشهور پرداخته اند یا فقط به معرفی  نام و نژاد آنها بسنده کرده اند؛ برای نمونه کتاب­های «فرهنگ نام­های شاهنامه»و«حماسه آفرینان شاهنامه»و….امّا این پژوهش در میان پایان نامه ‏های دفاع شده در سطح کشور و یا کتاب­ها و فرهنگ­های نوشته شده دربارۀ شاهنامۀ فردوسی هیچ سابقه ای ندارد.

روش تحقیق:

در اجرای این پژوهش از روش کتابخانه­ای استفاده شده است؛ به این ترتیب که تمامی ابیات به طور دقیق مورد مطالعه قرار گرفته ­اند. پس از استخراج عناوین اشخاص (اصلی و فرعی) و معرفی کوتاه آنها، حوادث مهم زندگی و اقدامات آنها مورد بررسی قرار گرفته و به صورت فهرست موضوعی طبقه­ بندی شدند.

باری نگارنده با تمام کاستی­ها و نارسایی ­هایی که در این پژوهش وجود دارد، امیدوار است این کار برای دانش پژوهان ادب دوست به ویژه پژوهندگان شاهنامۀ فردوسی سودمند افتد.

 


 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1400-05-08] [ 09:36:00 ب.ظ ]




:

1ـ تعریف “دستور” در زبان فارسی:

اما با پیدایش علم قواعد زبان فارسی و جایگزینی واژة دستور به جای قواعد یا صرف و نحو، معانی اختصاصی و تازه‌ای برای این واژه ارائه شد كه نمونه‌هایی از آن آورده می‌شود:

1ـ «دستور زبان فارسی از قاعده‌هایی كه برگرفته از زبان است و درست گفتن و درست نوشتن را در بیان فكر و مطلب به ما می‌آموزد؛ فراهم آمده است.»[7]

2ـ «قواعدی كه به یاری آنها شناخت اجزای سخن و عوامل تشكیل‌دهندة گفتار انجام می‌گیرد؛ دستور زبان نامیده می‌شود.»[8]

3ـ «دستور، قوانینی است كه مطابق آن شخص می‌تواند در زبانی، درست و بی‌خطا، سخن بگوید و بنویسد.»[9]

4ـ «دستور زبان، دانشی است كه ساختمان زبان را بیان می‌كند. وسیله‌ای است برای رسانیدن یا ثبت مقصود انسان كه در صورت بیان كردن، به آن سخن یا گفتار یا كلام گویند.»[10]

2ـ نگاهی گذرا به تاریخچه دستورنویسی در جهان:

الف ـ دستورنویسی در غرب:

دستور زبان «گرامر» به یونانی «گراماتیكه = grammatiké» و به لاتینی «گراماتیكا= grammatica» گفته می‌شود. [11] «گرامه» در یونانی به معنای «حروف الفبا» است واز این رهگذر اشاره‌ای است به نوشتن.[12]

نخستین كسی كه دستور زبان را نگاشت، فردی از هند به نام «پانی نی» است كه به قول «ماكس میولرو موریس لروی» و «جان هیور» و «جان لیونزد» در قرن چهارم پیش از میلاد و به گفته «گلد زیهر»، دانشمند آلمانی، در قرن هشتم و به تأیید «بلوم فیلد»، دانشمند آمریكایی، در حوالی 350ـ250 قبل از میلاد و به قول «جان كرول» آمریكایی، در قرن سوم قبل از میلاد می‌زیسته است. وی دستور زبان سنسكریت را نگاشته است.[13]

اما در یونان باستان نخستین كسی كه به تقسیم جنس به انواع سه‌گانه مذكر، مؤنث و مخنث پرداخته است، فیلسوف معروفِ سوفسطایی به نام «پروتاگوراس = Protagoras» است كه در قرن

 پنجم می‌زیسته است.[14] پس از وی، «افلاطون» (427 ق.م ـ 347 ق.م) در كتاب خود به نام «كرتیلوس» مسأله قراردادی یا طبیعی بودن منشاء زبان را، كه بعدها دو مكتب فكری طبیعی‌گرایان و قراردادی‌گرایان را در دانش زبان شناسی جدید بوجود آورد، مطرح كرد و در كتاب دیگر خود به نام «سوفست»، برای اولین بار، «فعل = rhema» و «اسم onoma» را تعریف نمود و میان آن دو تمایز قایل شد. [15]

بعدها «ارسطو»، برجسته‌ترین شاگرد افلاطون، مقولة «حرف syndesmol» را به مقوله بالا افزود

 و در رساله‌ای با نام «اندر عبارت = on Interpretation» مخالفت خود را  با   طبیعی  بودن زبان،  بیان

كرد.[16] و درپی او «رواقیون» چهارحالت «فاعلی= nominative»، «مفعولی = accusative»، «اضافی =

 genitive» و «مفعول‌الیهی= dative» را مطرح كردند. ولی تقسیم‌بندی كلام به هشت جزء، برای اولین بار به وسیله «دیونی سیوس تراكس = Dionysius Thrax» مطرح شد. این دانشمند یونانی صد سال قبل از میلاد می‌زیسته است، وی كامل‌ترین دستور زبان یونانی را نگاشته و برای نخستین بار دستور زبان را علمی مستقل بیان كرده است. تقسیم‌بندی او همچنان در دستور زبان سنتی امروز باقی مانده است و با اضافه شدن «صوت» به صورت: اسم، صفت، فعل، ضمیر، حرف تعریف، حرف اضافه، قید، حرف ربط و صوت به كار می‌رود.[17] بعد از او «آپولونیوس دیسكولوس»، برای اولین بار به طرح نحو زبان یونانی پرداخت. وی اجزای هشت‌گانه كلامِ دیونوسیوس را با تعاریفی جدید و با بهره گرفتن از اصطلاحات فلسفی در كارش به كار برد. [18]

از سوی دیگر، رومیان برای نوشتن دستور زبان لاتین از سبك و سیاق یونانی بهره گرفتند .   اما

در زبان لاتینِ باستان طبقه‌ای از كلمات، كه بتوان آن را هم  ‌ردیف با  طبقه حرف تعریفِ زبان   یونانی قرار داد ،  وجود نداشت و بنا به همین دلیل   ،   این طبقه   از حروف در  زبان  یونانی   حذف   شد  اما

دانشمندی به نام «رمئیوس پاله مون»، كه احتمالاً در قرن اول میلادی می‌زیسته است؛ طبقة «اصوات» را بیان كرد تا    طبقه‌بندی تراكس همچنان ثابت بماند. [19]   تقلیدهایی این چنین  از دستور زبان یونانی، این

در قرون وسطی كه فاصلة زمانی قرن پنجم تا قرن پانزدهم را دربر می‌گیرد؛ فلاسفه مسیحی برای تحلیل زبانی كه زبان وحی و الهامات آسمانی محسوب می‌شد؛ به اقداماتی دربارة دستور زبان دست زدند و به برخی مشخصات دستوری‌، مانند تمایز اسم و صفت، مطابقه دستوری (مطابقه برخی واژه‌های مرتبط در جمله)، كمیت دستور (مطابقه میان دو عنصر از مقوله‌های متفاوت، مثلاً فعل و اسم) و بدل در زبان لاتین دست یافتند. البته همه پژوهش‌های زبان لاتین در خدمت عقاید و الهیات مسیحی به كار می‌رفت.[22]

اما در انگلستان، در حدود سال 1000میلادی «الفریك، پیر دیر این‌شام = Eynsham» كتاب دستور زبان و مكالمات خود را كه از نخستین كتاب‌های دستور زبان انگلیسی بود، با الگوبرداری از نظام دستوری پریسكیانوس نگاشت و بدین‌سان دستور زبان پریسكیانوس الگویی برای سایر دستورنویسان انگلیسی شد.[23]

خرید اینترنتی فایل متن کامل :

 

 پایان نامه

 

در قرن بیستم دو روانشناس به نام‌های «دامورت = J. Damourette» و «پیش = E.pichon» در كتاب خود به نام «بررسی دستور زبان فرانسه» زبان را از نظر روانشناسی و روانكاوی مطالعه كردند و بر منطق قدیم حاكم بر دستور زبان، كه كلمات را در حكم ابزار منطقی می‌دانست و آنها را بر همین پایه تقسیم‌بندی می‌كرد؛ خط بطلان كشیدند و همین امر سبب شد تا تقسیم‌بندی‌های تازه‌ای برای كلمات مطرح شود.[27]

از دانشمندان بزرگ دیگر قرن نوزدهم می‌توان فردینان دوسوسور (Ferdinan de sausure) را نام برد كه بنیان‌گذار زبان‌شناسی نوین به شمار می‌رود. وی مطالعه نظام‌مند زبان و زبان‌ها را تشخیص داد و شرایط تحقق دستاوردهای زبان شناسی قرن بیستم را فراهم كرد.[28]

از دیگر كسانی كه انقلابی راستین (تعریف تامس كوهن = Thomas Kuhn) در زبان‌شناسی ایجاد كرد؛ نوام چامسكی «Noam, Chomsky» است كه گام آغازین مطالعات زبان شناسی خود را با نوشتن پایان‌نامه‌اش درباره دستور زبان زایشی عبری نوین، برداشت.[29] «چامسكی زبان‌شناسی را به بخشی از دانش روان‌شناسی تبدیل می‌كند و در مقابل همه آن تلقی‌هایی كه زبان را بر حسب نحوه كاربرد آن تحلیل می‌‍‌كند؛ می‌ایستد. چامسكی تمایز قاطعی قایل است میان «دانستن یک زبان» و «كنش زبانی».»[30]

  1. 1. محمدقاسم بن حاجی محمد سروری [سروری كاشانی]، مجمع الفرس، به كوشش محمد دبیرسیاقی (تهران: علی‌اكبر علمی، 1340)، ج2، ص 519.
  2. 2. محمدحسین بن خلف برهان [برهان تبریزی]، برهان قاطع، به اهتمام محمد معین (تهران: ابن سینا، 1342)، ج2،ص862.
  3. 3. علی‌اكبر نفیسی [ناظم الاطباء]، فرهنگ نفیسی (تهران: كتابفروشی خیام، 1355)، ج 2، ص 1506.
  4. 4. الله داد فیضی سرهندی، مدار الافاضل، به اهتمام محمد باقر (لاهور: دانشگاه پنجاب، 1335)، ص 234.
  5. 5. جمال‌الدین حسین بن فخرالدین حسین اینجو شیرازی، فرهنگ جهانگیری، ویراسته رحیم عفیفی، سلسله انتشارات دانشگاه مشهد، شماره 27 (مشهد: دانشگاه مشهد، 1351)، ج1، ص 1301.
  6. 6. محمد پادشاه [شاذ]، فرهنگ آنندراج (تهران: كتابفروشی خیام، 1336)، ج 3، ص 1879.
  7. 1. خلیل خطیب رهبر، دستور زبان فارسی برای پژوهش دانشجویان و ادب دوستان در آثار شاعران و نویسندگان بزرگ ایران (تهران: مهتاب، 1381)، ص 9؛ جهانبخش نوروزی، دستور زبان روان و ساخت زبان فارسی امروزی (شیراز: راهگشا، 1373)، ص 13؛ عبدالعظیم خان قریب و دیگران، دستور زبان فارسی، زیرنظر سیروس شمیسا (تهران: فردوس، 1373)، ص 22؛ عبدالرحیم‌ همایون‌فرخ، دستور جامع زبان فارسی، به كوشش ركن‌الدین همایون‌فرخ (تهران: علی‌اكبر علمی، [بی‌تا])، ص 33.
  8. 2. نادر وزین‌پور، دستور زبان فارسی آموزشی (تهران: معین، 1369)، ص 13.
  9. 3. نجف علی میرزایی، فرهنگ اصطلاحات دستور زبان فارسی (تهران: مدین، 1372)، ص 107.
  10. 4. بهمن محتشمی، دستور كامل زبان فارسی (تهران: اشراقی، 1370)، ص 14.
  11. 5. عبدالرسول خیام‌پور، دستور زبان فارسی (تهران: كتابفروشی تهران، 1372)، ص 11.

6.دومینینگ مینگنو، الفبای زبان شناسی، ترجمه محمدتقی غیاثی (تهران: جامی، 1378)، ص 28.

  1. 7. محمدرحیم الهام، “تاریخ روش‌های دستورنویسی زبان دری”، ادب، س 21، ش 5ـ6 (حوت 1352)، ص 138-139.

1.محمدرحیم الهام، “تاریخ روش‌های دستورنویسی در زبان دری (2): دستورنویسی در قرون وسطی”، ادب، س 22، ش1 (1353)، ص 11.

  1. 2. همان ، ص 3ـ4.

3.كوروش صفوی، درآمدی بر زبان‌شناسی (تهران: بنگاه ترجمه و نشر كتاب، 1360)، ص 17.

4.محمدرضا باطنی، نگاهی تازه به دستور زبان (تهران: آگاه، 1375)، ص 17-18.

5.دیونوس تراكس، فن دستور، ترجمه كوروش صفوی (تهران: هرمس، 1377)، ص 9.

  1. 6. همان، ص 11.

1.جین اچیسون، زبان شناسی همگانی، ترجمه حسین وثوقی. [ویرایش 2] (تهران: علوی، 1370)، ص 41-42.

  1. 2. مهدی مشكوة‌الدینی، سیر زبان شناسی (مشهد: دانشگاه فردوسی مشهد، 1373)، ص 27-28؛ نیز: كوروش صفوی، درآمدی بر زبان شناسی، ص 20-21.

3.مهدی مشكوةالدینی، سیر زبان شناسی، ص 29.

4.دیونوس  تراكس، فن دستور، ص 16.

5.جلیل ساغروانیان، فرهنگ اصطلاحات زبان شناسی موضوعی- توصیفی (مشهد: نشر نما، 1369)، ص 186.

1.خسرو فرشیدورد، “رابطه دستور زبان با منطق و روانشناسی”، كاوش، ش 6 (مهر 1341)، ص 31.

2.كوروش صفوی، درآمدی بر زبان شناسی، ص 25.

3.خسرو فرشیدورد، “رابطه دستور زبان با منطق و روانشناسی”، ص 30-31.

4.جاناتان كالر، فردینال دوسوسور،ترجمه كوروش صفوی (تهران: هرمس، 1379)، ص 6.

5. بهروز عزب‌دفتری، مؤلف و مترجم، دربارة نوآم چامسكی، تهران: فرهنگ معاصر، 1372، ص 121.

6. محمد باقر ادیب، “درآمدی بر زبان شناسی نوام چامسكی: انسان‌ها از پیش برنامه‌ریزی شده‌اند” كیهان، ش 1798 (9 تیر 1383)، ص 12.

 


 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:35:00 ب.ظ ]




:

  «از دیرباز طبعاً پیش از قرن دهم هجری تاریخ ادبیات فارسی از چهره­ های زنان شاعر بی­نصیب نبوده است، امّا به هر دلیل در تذکره­ها تا به رابعه بنت کعب برسیم نشانی از شعر این زنان دیده نمی­ شود، از این­رو رابعه را نخستین شاعر زن بعد ازاسلام و معاصر آل­سامان و رودکی دانسته ­اند»(باباچاهی،1386: 18)

«شعر زن در ایران، از سده چهارم تا آغاز مشروطه، شعری به شدّت منفعل، محدود، مقلّد و سطحی­نگر است. با بررسی شعر زن از آغاز تا پیش از مشروطه با رجوع به تذکره­ها، به نام شمار زیادی از شاعران زن برمی­خوریم که سوای شعرهایی با بن­مایه­ی تغزلی، آثاری ارزشمند و یا دست کم آثاری که از نوعی ویژگی و هویت ممتایز بهره­مند باشند، از ایشان باقی نمانده است. ازجمله این شاعران می­توان به عایشه سمرقندی (قرن ششم)، مطربه کاشغری، نهالی­شیرازی (قرن نهم)، بی­بی پرتوی، عصمتی سمرقندی، دلشاد (همسر فتحعلی شاه)، قمر السلطنه (دخترفتحعلی شاه)، خاور خانم (عروس فتحعلی شاه)،قمر قاجار (همسر ظل السلطان)، مریم خانم فراهانی (دختر میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی) و… اشاره کرد به موازات حضور اجتماعی زن در عرصه ­های فرهنگی از قبیل تأسیس مکتب­خانه­ها، جراید، تصدّی پست­هایی نظیرسردبیری مطبوعه­ها و… زنان شاعر(عمدتاً از نخستین گروه زنان تحصیل کرده ایرانی) پابه عرصه گذاردند که از شعر پستوخانه­ای رهیدند و ابعاد تازه­ای از اندیشۀ اجتماعی و دغدغه­های تاریخی را در شعرشان بازتاب دادند. در این دوره،آثار شاعرانی نظیر رباب اصفهانی، مهرتاج رخشان، نیمتاج سلماسی، فخر­عادل خلعتبری، شمس کسمایی، ژاله قائم مقامی و… مصداق آشکار طغیان اجتماعی زن ایرانی و نگاه دوباره­ی او به خویشتن خویش است».((احمدی،1383: 17- 16)

می­توان گفت زنان شاعر سردمداران اعتراض بر ضد بی­عدالتی­ها و تشویق زن به سمت پیشرفت بودند.  «شعر مؤنث فارسی را بدون در نظر گرفتن سنت شعر فارسی که سنتی مذکر است نمی­ توان مورد مرور و بررسی قرار داد، به­ویژه آن­که شعر مؤنث معاصر (مدرن) از منشور تحولاتی سیاسی- اجتماعی عبور   می­ کند که نام نیما یوشیج بر صدر آن می­درخشد.» (باباچاهی،1386: 15)

قبل از مشروطه زن ارّج و ارزش واقعی خود را پیدا نکرده بود و برای او کاری بالاتر از خانه­داری و بچه­داری نمی­شناختند، و حتی حضور او در اجتماع را ننگ می­دانستند. «با آغازنهضت مشروطه،    جنش­های گوناگون زنان ایرانی، شکل گرفت. هر چند زنان نواندیش درشروع کار، با سختی­های گوناگون روبه­رو گشتند، امّا همین حرکت باعث شد که بعدها زنان، خود و نقش اساسی خود درخانواده و اجتماع را بشناسند و برای رهایی از قید و بندهای دروغین اقدام نمایند. این تغیر نگرش را باید مدیون زنانی دانست که در عصر مشروطیّت، جدّیت به خرج دادند و در برابر توهین و تهمت دیگران قد علم نمودند. زنان در این دوره به تکامل شخصیّت خود اندیشیدند و از خانه­ها به اجتماع قدم نمودند تا اجازه ندهند هر قلم به دست و هر بی­تعهدی در مورد آنان، هرگونه که خواست بنگارد».(یزدانی، 1387: 117)

با آغاز مشروطه جنبشی شگرف در زندگی و ادبیات زنان می­بینیم باباچاهی در این مورد می­گوید: «جنبش مشروطه، خیزش­های مردمی و روشنفکری را تشدید و طبقات مختلف مردم را به هم نزدیک کرد. از همین منظر هم صداهای معترض تکثیر و هم بر تکثر صداها افزوده شد. به­رغم زن­ستیزی­های پنهان و آشکار که گاه از جانب چهره­ های معتبر و از سوی برخی رهبران مشروطه مشاهده می­شد، به تدریج حمایت از مظلومیت زنان ایرانی و حقوق اجتماعی او محور توجه قرارگرفت، به­ویژه آن­که در این میان زنان نیز بر شأن و جایگاه و حقوق اجتماعی- فرهنگی خود تأکید ورزیدند.» (باباچاهی،1386: 49)

انقلاب مشروطه بر فکر و شعر زنان تأثیر بسیاری گذاشت، و گامی بلند برای رسیدن به تحولاتی عمیق در این زمینه بود، «بعد از انقلاب مشروطه تا حدودی نگاه شاعران و نویسندگان نسبت به زن تغییر یافت و تحقیر زن، کما­بیش از میان رفت، هرچند شکل آرمانی آن تحقق نیافت، امّا در مقایسه با ادبیات پیشین تغییرات محسوس نمود. در

خرید اینترنتی فایل متن کامل :

 

 پایان نامه

 این عصر تحولات عمیقی درشعر رخ داد شعر از شکل سنتی خود خارج شد و در راه تازه­ای قدم نهاد. این تغییرات تنها در وزن و قافیه رخ نداد، بلکه ازلحاظ نگرش و نگاه نیز، دگرگونی­هایی حاصل شد، در میان نوگرایی در شعر پس از مشروطه، نام بانو شمس کسمایی مشاهده می­ شود. ایشان یکی از زنان فعّال در ایجاد شعر نو بود که همراه تقی رفعت و جعفر خامنه­ای در مجّله­ی تجّدد و آزادیستان با نوشتن مقالات و اشعاری از رواج چنین نظریه­ای حمایت کرد».(یزدانی، 1378: 125)

در عصر مشروطه زنان شاعر و نویسنده نقش تعین کننده ­ای داشتند، «حضور بانو شمس کسمایی در برقراری روشی­نو در شعر، از نقش­ زنان، در عصر­مشروطه خبر می­دهد. این خود زمینه­ای شد برای زنان آینده، که خود را بیشتر در جامعه مطرح نمایند و در عرصه فرهنگی، سیاسی و اجتماعی اظهار­نظر نمایند. برخلاف سده­های گذشته که زنان شاعر و نویسنده به ندرت یافت  می­شدند، از این دوره به بعد، زنان بسیاری ظهور کردند که در سرودن و نگاشتن، مهارت زیادی از خود نشان دادند و کارکرد آنان از لحاظ ادبی اهمیّت زیادی یافت. شاعران بزرگی چون فروغ فرخزاد، پروین اعتصامی، سیمین بهبهانی، طاهره صفارزاده، رقیّه کاویانی، مهوش­ مساعد، ژیلا مساعد، فریده فرجام، نازلی امیر قاسمی از شاعران برجسته این سده به حساب می­آیند».(همان/ 126)

در زمان معاصر ادبیات زنان تا حدودی راه پیشرفت و ترقی را در پیش گرفته و از زیر بار سلطه تقلید و سطحی­نگری تا حدودی شانه خالی کرده است، «شعر زن در روزگار ما تحولات شگرفی داشته است به نحوی که از یک طرف شعر آن­ها با شعر مردان تفاوت­های زبانی و محتوایی دارد و از طرف دیگر در گستره­ی شعر شاعران زن نیز یک دستی دیده نمی­ شود و هرکدام از این دسته از شاعران سبک ویژه­ای در شعر زنانه دارند، مثلاً شعر پروین (1285-1320) ادامه صدای مردانه از زبان یک شاعر زن است امّا صدای ژاله قائم­مقامی (1262- 1325) صدای زنی است که هر چند صدایش هنوز مردانه است امّا از نظر درون­مایه، بیانگر گلایه ­های زنان است و صدای فروغ (1313- 1345) روشن­ترین صدای زنانه در شعر روزگار ماست، او هم از نظر زبان و هم از نظر درون­مایه کاملاً زنانگی خود را حفظ کرده است، صدای سیمین بهبهانی، صدای است که گاه از گلوی مردان بر­می ­آید و گاه از گلوی شاعر، او میان سنّت­های فرهنگی شعر فارسی و نوآوری­های فروغ در رفت و آمد است». (واعظ و دیگران، 1384 : 74)

کسانی که سربلندی و پیشرفت زنان را خواستار بودند، در طول تاریخ سختی­های زیادی کشیدند تا زنان را به درجه خودباوری برسانند و زنان تحصیل کرده از جمله اوّلین زنانی بودند، که در این راه سختی زیادی متحمل شدند امّا بسیاری از زنان، ­آن­قدر در دنیای محدود خود غوطه­ور شده بودند و به آن دل­خوش کرده بودند، که طول می­کشید تا باور کنند که آنها هم عضوی از جامعه هستند و حق    تصمیم ­گیری و درس خواندن را دارند.

«از قرن سیزدهم هجری به بعد نگرش تازه و متفاوتی در آثار شاعران و نویسندگان، ظهور دریافتن نوین را از زن نشان می­دهد. دورهای که اندک­اندک زنان نیز به شخصیت انسانی و مقام­الهی خویش وقوف یافته و همراه با تحولات اجتماعی پذیرفته­اند که نقش والاتر از فراهم کردن وسایل سرگرمی و راحتی مردان را در جامعه دارا هستند و به فراخور این درک، مردان نیز اندک اندک این مهم را کم و بیش پذیرفتند، هرچند بسیاری از زنان سختی­های بسیاری را در راه اثبات وجود خویش متحمل شدند تا شرایط را برای حضور زنان در عرصه­ های مختلف فراهم آورند. امّا متأسفانه شرایط غالب جامعه موجب شده عده­ای کمی راه آنان را دنبال کنند. به هر روی با آغاز مشروطیت و هم­راستا با دگرگونی­های تاریخی و عوامل بیرونی و درونی جامعه­جهانی، زنان تحصیل کرده و جوانان دانش­آموخته شرایط تحول اجتماعی و فرهنگی را فراهم کردند که البته در این دوره هجوم فرهنگ بیگانه با آداب و سنّت­های بومی، ملّی و مذهبی بسیاری را از روند رو­به رشد حقیقی باز داشته و سرگرم زرق و برق­های تمدن­ نو نمود».(بهبهانی، 1389: 20)

به هر حال، شعر زن و حضور او در تاریخ ادبیات ایران، معمولاً تابع شرایط اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسی و تحولات حاصل از آن بوده است. روزگاری ساختار فرهنگی و عرف اجتماعی، اجازه نمی­داد زن، هنر خود را در بین اقشار مختلف جامعه آشکار سازد، ولی پس از مشروطه، شاهد دگرگونی در عرصه مختلف اجتماعی، فرهنگی، ادبی و به تبع آن، تغییر نگرش جامعه در خصوص حضور زن در حوزه­ های مختلف اجتماعی و فرهنگی هستیم. بدیهی است حیات نوین اجتماعی، بر ذهن و اندیشه شاعران زن نیز تأثیر­گذار است و آن­ها را واداشت تا نسبت به واقعیت­های پیرامون خود توجّه نشان دهند و از مطالبات، خواسته ­ها، و دغدغه ها و مسائل خود و زنان سخن بگویند.

در این پایان نامه قصد بر آن است تا به تحلیل اشعار ژاله قائم­ مقامی و ژاله اصفهانی و به تبیین دیدگاه آن دو، در خصوص جایگاه زن بپردازیم و ببینیم مباحث مربوط به زنان، از نگاه آن­ها کدامند و از چه شگردهای هنری در توجیه آن بهره برده ­اند.

 


 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:34:00 ب.ظ ]




الملل و النحل می‌نویسد:

«مبحث امامت همواره از صدر اسلام تا کنون یکی از مباحث مهم کلامی بین شیعه و اهل سنت بوده است. اختلاف پنجمی که در بین مسلمین رخ داد، درباره امامت بود. این اختلاف بزرگ ترین اختلافی بود که در میان امت روی داد. شمشیری در اسلام بر اساس قاعده دینی بیرون کشیده نشد؛ مانند شمشیری که به خاطر امامت از غلاف بیرون آمد.

مهاجرین و انصار درباره امامت اختلاف کردند. انصار گفتند: از میان ما امیری و از میان شما نیز امیری باشد و خودشان سعد بن عباده انصاری را برگزیدند. ابوبکر و عمر به سرعت خود را به سقیفه بنی ساعده رساندند. عمر گفت: در راه با خود فکر کردم، اکنون که به سقیفه رسیدم می‌خواهم فکرم را بگویم. ابوبکر گفت: فکرت چیست؟ بعد  عمر ابتدا خود با ابوبکر بیعت کرد. سپس مردم بیعت کردند و فتنه خاموش شد. عمر گفت: بیعت با ابوبکر ناگهانی بود، خداوند مردم را از شر آن حفظ کرد، از این پس هر کس دوباره شبیه آن را تکرار نماید او را بکشید. هر کس دوباره با فرد دیگری بدون مشورت مسلمانان بیعت کند، واجب است هر دو کشته شوند. انصار هم به خاطر روایتی که ابوبکر نقل کرد و گفت: رسول خدا6 فرمود: «ائمه از قریش هستند»، ساکت شدند و همه، به غیر از گروهی از بنی هاشم و ابوسفیان، بیعت کردند. علیA به علت سفارش پیامبر اکرم6 مشغول کفن و دفن رسول خدا بود، لذا مجال بیعت پیدا نکرد»[1].

این نزاع از آن زمان تا حال ادامه دارد. بلافاصله بعد از بیعت گروهی از مردم مدینه با ابوبکر، اعتراضات شروع شد. گروهی که این خلافت را شایسته حضرت علیA می‌دانستند، به شیعه معروف شدند و گروه مقابل آنها اهل سنت نام گرفتند و مساله امامت از مسائل مهم کلامی بین شیعه و اهل سنت گردید. متکلمان بزرگی از هر دو مذهب اسلامی مطرح شده‌اند. این تحقیق نقطه نظرات دو تن از این اندیشمندان به نام‌های خواجه نصیر الدین طوسی از شیعه و فاضل قوشچی از میان اهل سنت را در

خرید اینترنتی فایل متن کامل :

 

 پایان نامه و مقاله

 باب امامت مورد بررسی قرار داده است و به همه شبهات قوشچی بر ادله محقق طوسی، پاسخ داده است و ثابت می‌کند که بیشتر این شبهات را قوشچی از پیشینیان خود؛ چون عبدالجبار معتزلی، فخر رازی، تفتازانی، ایجی و میرسید شریف جرجانی گرفته است و در عین حال برخی از شبهات آنها را مطرح نکرده است و چه بسا خود به برخی از آن شبهات پاسخ گفته است.

 


 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:34:00 ب.ظ ]




           فرا اخلاق[1] شاخه ای ازفلسفه اخلاق2 است که به لحاظ وجود شناسی3 به این بحث می پردازد که آیا حقایق و اوصاف اخلاقی4 در عالم پیرامون به نحوی از انحاء وجود دارند و یا اینکه در حوزه اخلاق ما از جانب خود چیزی را انشاء می کنیم که واقعیتی ورای خود  ندارد.

این اختلافی است  میان شناخت گرایان5 و ناشناخت گرایان6 در حوزه اخلاق که که از زمان جورج اوارد مور7 فیلسوف اخلاق تحلیلی انگلیسی باعث ظهور انبوهی از  نوشته های فلسفی شده است که هر کدام علیه دیگری به استدلال پرداخته اند.

ناشناخت گرایان عالم پیرامون را تهی از ارزشها8 می دانند و تصریح دارند هیچ واقعیت اخلاقی در عالم پیرامون وجود ندارد. نظرهای اخلاقی ما از جنس باور9 نیستند بلکه به عالم انسانی و ذهن او تعلق دارند و چون نسبتی با عالم خارج ندارند از صدق وکذب آنها  نمی توان سخن گفت.

اما شناخت گرایان واقع گرا در اخلاق معتقدند  واقعیتهای اخلاقی به نحوی از انحاء در عالم پیرامون وجود دارند و احکام اخلاقی از جنس باورند در نتیجه می توانند صادق یاکاذب باشند.

به عبارت دیگر دعاوی اخلاقی را میتوان در قالب گزاره ها صورت بندی کرد و در نتیجه معرفت بخش هستند وچون شان معرفتی دارند پس صدق و کذب پذیرند. مفاهیم اخلاقی[2] نسبتی با عالم خارج دارند و می توان داوری2 اخلاقی و معرفتی درباره آنها کرد.

درخلال این بحث ها ظاهراً غلبه با اردوگاه واقع گرایان اخلاقی بود تا اینکه جی.ال.مکی3 با ارائه نظریه خطا4 کفه بحث ها را به سود ناشناخت گرایان سنگین کرد. بنابر نظریه خطا  گزاره های اخلاقی مرتبا و بطور یکسان کاذب اند و اتصاف کیفیات اخلاقی به اعمال و اشیاء و حوادث نادرست است. ارزش‌های اخلاقی مستقل از خواسته‌ها و نگرشهای5 بشری وجود ندارد و خصوصیات اخلاقی ناظر به یک ویژگی و خصیصه موجود در افعال نیست.  مکی می گوید درهر صورت ذهن ما در حوزه ارزشها خطا می کند پس نمی توانیم معرفت اخلاقی داشته باشیم.

نظریه خطای مکی چالش جدی برای واقع گرایان6 اخلاقی به وجود آورد. زمانی که طبیعت گرایان7 سعی داشتند که با نشان دادن اینکه خصوصیات اخلاقی می تواند طبیعی باشد از نظریه خطای مکی فرار کنند عده دیگری با ارائه نظریه ای جدید به نام بر ساخت گرائی8 اخلاقی سعی کردند نشان دهند که خصوصیات اخلاقی وابسته اند به آنچه که ما با آن توافق داریم. برای نخستین بار جان راولز9 فیلسوف امریکایی اصطلاح برساخت گرایی را در نظریات اخلاقی بکار برد.معنی اصلی آن این است که نظام الزامات اخلاقی را با بهره گرفتن از روالی غیرجدلی10 می توان ساخت بطوری که  تهی از الزامات عجیب مابعدالطبیعی11 و درستی آن  دستکم معقول باشد.

وی در درس گفتارهای خود در دانشگاه اولین تفسیر برساخت گرایانه از فلسفه اخلاقِ ایمانوئل کانت12 فیلسوف برجسته آلمانی به دست داد و سپس نظریه اخلاقی خود را  برساخت گرایی کانتی خواند.

کانت در نقد عقل محض[3] ونقد عقل عملی2 نمی خواهد قوانین  حاکم بر ذهن را توضیح دهد و معتقد است کسی که این کار را می کند کار فلسفی نمی کند. جنس بحثهای فلسفی در نزد کانت  استعلائی3 است و از جائی آغاز میشود که سوژه تجربی در ذیل سوژه متافیزیکی4  قرار بگیرد.

عقل نظری و عقل عملی تفاوت ماهوی با یکدیگر ندارند . وقتی عقل به شناسایی اقدام میکند عقل نظری است ولی زمانیکه می آفریند و بر می سازد عقل عملی است. اخلاق در کانت برساخته و بر گرفته شده از عقل عملی است و  ارزشها ی اخلاقی در عالم خارج وجود ندارند. به معنای کانتی کلمه اخلاق کاشف از ساحت نومن5 است و سوژه متافیزیکی به این ساحت تعلق دارد.در نتیجه ترکیبی و پیشینی بودن گزاره های اخلاقی  از لوازم اخلاق کانتی است. یعنی احکام اخلاقی متصف به دو وصف کلیت6 و ضرورت7 هستند که هیچکدام درعالم خارج وجود ندارند . بنابراین گزاره های اخلاقی نمی توانند  شان کاشفیت از عالم پدیداری داشته باشند.

حال کانت میگوید چیزی که اساس امر اخلاقی است و خیر بالذاتی که باید دنبال آن باشیم اراده ی خیر8 یا نیک است و اراد ه نیک به صورت عمل کردن برای ادای تکلیف و وظیفه9 ظاهر میشود ومعنی آن احترام به قانون اخلاقی10 است.  کانت معتقد است قانون اخلاقی بر ساخته ی خود عقل است بدون آن که عناصر تجربی درآن دخیل باشد و چون قانون اخلاقی  ازعقل  صادر میشود  باید به صورت فرمان و امر درآید و امر هم الزام آوراست.  اخلاق در کانت از رهگذر متعین ساختن اراده در قالب امر

خرید اینترنتی فایل متن کامل :

 

 پایان نامه و مقاله

 مطلق11 شکل میگیرد. اراده متعین و اصول اخلاقی برآمده ازآن ، که به نام امر مطلق و امر نا مشروط ازآنها یاد  می کند، کاشف نومن هستند نومنی که نسبتی با عالم واقع ندارد. براسا س تفسیر برساخت گرایانه از فلسفه اخلاق کانت اساس برساخت گرایی روال امر مطلق است و مشهورترین  روایت روال برساختن در کانت  یعنی روال امرمطلق صورتبندی  قانون کلی است. این قانون به کنشگران  امر می کند نه تنها مطابق آن ماکسیمی[4] عمل کنند که از طریق آن  بتوانند درهمان زمان اراده کنند که آن قانون کلی  باشد.

امرمطلق  قانون اراده آزاد2  است و صرفاً از طبیعت اراده ناشی می شود  و کانت  اخلاق را بر پایه اراده عقلانی هر فرد استوار می‌كند و اراده عقلانی، خودش قوانینی را كه از آنها اطاعت می‌كند وضع می کند .  روال امر مطلق اصول عقل عملی  یعنی عقلانی3 و معقولبودن را  نشان میدهد.

به عقیده شهود گرایان اصول اخلاقی صادق  یاکاذب  اند به دلیل وجود  نظامی از ارزشها که باشهود عقلانی شناخته میشوند اما رالز تأکید می کند  که بر داشت کانت از خود مختاری6 وجود چنین نظامی از ارزشها رادر عالم پیرامون  رد می کند. بر اساس تفسیر رالز محتوای   قانون اخلاقی توسط این روال بر ساخته می شود ، نه اینکه کشف  می شود.

براساس برساخت گرایی کانتی محتواى اصول عدالت7 نتیجه توافق و قرادادى است كه میان افرادى خاص در وضعیت ویژه‏اى بدست می آید که  وضعیت اولیه8  ‏نام دارد. بر ساخت گرائی  کانتی یک روال تصمیم9 را بکار می برد که توسط انصاف10 تعریف  شده است  و در آن اصول عدالت بر ساخته می شود. یعنی روال برساختن اصول عدالت را معین می کند و از رهگذر این روال محتوی این آموزه بر ساخته می شود.

برساخت گرایی اخلاقی بر این باور است که گفتمان اخلاقی ما شناختی است و برخی گزاره های اخلاقی صادق اند. گزاره های اخلاقی به واسطه ی نگرشهای ارزشمدارانه[5] صادق یا کاذب اند.

برساخت گرایان اخلاقی دیدگاهشان را دیدگاهی  فرا اخلاقی درباره ی طبیعت  صدق  و حقایق و خصوصیات اخلاقی میدانند.آنان  صدقها وحقایق اخلاقی را  برساختهای بشری میدانند نه چیزهای قابل کشف در عالم پیرامون. برساخت گرائی به لحاظ معنا شناختی2 جملات اخلاقی را  بیان کننده امرواقع می دانند  بنا بر این به نظر می آید واقعاً صادق یا کاذب هستند. و به لحاظ وجود شناختی  حقایق اخلاقی وجود دارند البته وجود آنها وابسته به نگرشها  و توافقات و قرار دادهای بشری و نظایر آن می باشد.

به عبارت دیگر این مفهوم بر ساخت گرایانه دومعنی شناخت شناسی3 و متافیزیکی دارد: 1- قبل از  استفاده ازروال نه تنها نمی توانیم هیچ حقیقت اخلاقی را بشناسیم  2- بلکه هیچ حقیقت اخلاقی  وجود ندارد تا شناخته شود. اما حقایق اخلاقی وجود دارند  که به برداشتها وفعالیتهای  بر سازنده ی ما بستگی دارند. پس بر ساخت گرائی نظریه ای  شناخت گرایانه است یعنی حقایق اخلاقی وجود دارند که صادق یا کاذب اند اما ناواقع گرایانه است  چون تصریح دارد حقایق اخلاقی  به ما و فعالیتهای ما بستگی دارد.

آنچه که بین تمامی  نظریات بر ساخت گرایانه مشترک می باشد این عقیده است که واقعیت اخلاقی توسط نگرشها یا اعمال یادیدگاه های اشخاص احتمالاً تحت شرایط آرمانی تشکیل شده است. بطور خلاصه، واقعیت اخلاقی از اوضاع یا فعالیتها تشکیل شده است  که ازنقطه نظر مرجح پذیرفته شده است وفقدان این نقطه نظر به معنای نبود واقعیت اخلاقی است.

بنابراین برساخت گرایی اخلاقی بر این باور است که  1- گفتمان اخلاقی ما شناختی است.  2 –  برخی گزاره های اخلاقی صادق اند. 3 –  گزاره های اخلاقی به واسطه ی نگرشهای ارزش مدارانه صادق یا کاذب اند.

برساخت گرایی ظاهراً در تقابل با واقع گرایی قرار می گیرد و تنها   با روایتهای واقع گرائی اخلاقی توافقی نسبی و محدود دارد. بر ساخت گرایان، مانند واقع گرایان ، جملات اخلاقی را دارای محتوای توصیفی[6] می دانند و بنا بر این به نظر می رسد واقعاً بیان کننده امر واقع باشند.ولی بر ساخت گرایان برغم اینکه  می پذیرند که به نحوی حقایق اخلاقی وجود دارند  ، بر عکس واقع گرایان، آنها را وابسته به نگرشها و قرار دادهای انسانی و امثال آن می دانند.

 


 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:33:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم