کارایی فنی و شکاف تکنولوژی ذرت کاران به تفکیک سطح پایداری کشاورزی |
در دهههای اخیر با افزایش سریع و روزافزون جمعیت بخصوص در کشورهای در حال توسعه، تقاضای غلات به ویژه ذرت افزایش پیدا کرده است. ذرت ازقدیمیترین گیاهان زراعی، افزون بر تأمین مواد غذایی مورد نیاز انسان (20-25 درصد)، دام و طیور(70-75 درصد)، دانهای سودمند برای تولید روغن خوراکی، نشاسته، گلوکز، ماده اولیه در تولیدات صنعتی(5 درصد) و چند فرآوردهی دیگر میباشد (حسینی و عابدی، 1386). ذرت از نظر سطح زیر كشت پس از گندم و برنج سومین محصول استراتژیک کشاورزی دنیا بشمار میرود، بهگونهای كه در سال 2002 با تولید 600 میلیون تن و میانگین عملكرد 4296 كیلوگرم در هكتار، نسبت به برنج و گندم برتری نشان میدهد. در ایران کشت ذرت از اهمیت فراوانی برخوردار است. نیاز کشور به ذرت، نزدیک به 7/3 تا 4 میلیون تن در سال است که تنها 2/2 میلیون تن در داخل تولید و باقی ماندهی آن از راه واردات تأمین می شود (وزارت جهاد کشاورزی، 1384). بنابراین بخش مهمی از عرضهی ذرت به وسیله واردات تأمین می شود. در این راستا طرح افزایش تولید ذرت دانهای (90-1382) با هدف خودکفایی این محصول اساسی تهیه شده است که پیش بینی می شود با توجه به افزایش تولید، اشتغال و قطع واردات ذرت دانهای در سال پایان طرح، صرفهجویی ارزی طی دوره به میزان 1410 میلیون دلار را به همراه خواهد داشت (وزارت جهاد کشاورزی، 1382). افزایش تولیدات محصولات کشاورزی از جمله ذرت از طریق افزایش سریع سطح زیرکشت و یا افزایش تولید در واحد سطح امکان پذیر است. گزینه اول نیاز به سرمایه گذاریهای زیربنایی و عمرانی گسترده (مانند تسطیح زمینها، احداث سدها، کانالهای آبرسانی و غیره) دارد که اغلب فراهم نبوده و در کوتاهمدت ممکن نیست و از طرف دیگر، در صورت تهیه و تأمین برخی از امکانات فوق، به علت محدودیت نهاده آب در کشور با محدودیت روبرو است (وزارت جهاد کشاورزی، 1373). روش دوم، یعنی افزایش عملکرد در واحد سطح از طریق به کارگیری اصول بهزراعی، استفاده از نهادههای مناسبتر، بهکار بستن روشهای نوین کاشت، داشت و برداشت، استفاده از ارقام پربازده و اصلاح شده، مصرف سموم و کودهای شیمیایی و غیره صورت میگیرد. این روش در چند دهه اخیر با رشد روزافزون علوم کشاورزی و واریتههای پربازده، کودهای شیمیایی، سموم و دیگر مواد شیمیایی زراعی و کنترل و حفظ رطوبت همراه بوده است (ایرانی و دربانآستانه، 1383). به اعتقاد شفرد[1] (1998)، فرایند اساسی تغییر و تحول در عملیات و روشهای زراعی، منجر به افزایش تولید محصول و ارزش افزوده آن و نیز خرید بیشتر نهادههای کشاورزی میگردد. اما این روش با وجود افزایش تولید و ارزش افزوده منجر به افزایش نابرابریهای جغرافیایی، نابرابریهای اجتماعی- اقتصادی، بیکاری، مشکلات بهداشتی و درمانی و مهمتر از همه آلودگیهای زیستمحیطی می شود. از بین رفتن خاک زنده سطحی (که به تدریج و با زحمات زیاد قابل ترمیم است)، آلودگی خاک، آب و جو زمین، جنگلزدایی، آبیاری بیرویه ( خاک را به علت قلیایی کردن غیر مولد و غیر قابل استفاده می کند)، مداخله غیر مسئولانه و همهجانبه در اکوسیستم ( که منجر به عدم تعادل و آسیبهای فراوان گردیده است)، از بین رفتن تنوع زیستی گیاهی و حیوانی، از جمله خسارات کشاورزی مدرن محسوب می شود (هایلو و رانگ-متزگر[2]، 1993). با پیدایش سموم در زنجیره غذایی، آگاهی مردم از اثرات فنآوریهای مدرن بر روی محیطزیست افزایش یافته است. تجمع عناصر زائد در آبهای سطحی و زیرزمینی باعث آلودگی شده و بهره برداری بیرویه از آنها افزایش پیدا کرده است. کمبود انرژی در ابتدای دهه 1970، نوعی آگاهی بوجود آورد و برای اولین بار احساس شد که منابع طبیعی زمین محدود هستند و به همین دلیل به تدریج توجه به سوی کشاورزی پایدار برای حفظ منابع طببعی افزایش یافت (کوچکی و همکاران، 1372).
كشاورزی پایدار سخن روز محافل كشاورزی و موضوع مورد علاقه همه كارشناسان است كه به مسائل زیست محیطی حساسند و كشاورزی معمول صنعتی را در جهت
خرید اینترنتی فایل متن کامل :
مخالف با علاقه و حساسیت خود ارزیابی میكنند. این دسته از محققین اعتقاد دارند كه برای كشاورزی مرسوم، به سبب زیانها و صدماتی كه به محیط زیست و منابع پایه وارد میكند، باید جایگزین مناسبی یافت كه كشاورزی پایدار بهترین گزینه است (کهنسال، 1383). كشاورزی پایدار نوعی كشاورزی است كه در جهت منافع انسان بوده، كارایی بیشتر در استفاده از منابع دارد و با محیط در توازن است. برای پایداری در كشاورزی سه موضوع اهمیت زیادی دارد. اولین موضوع درآمد كافی بخصوص در بین افراد كم درآمد است. دومین موضوع قابلیت دسترسی به غذا و مصرف آن است. این بدین معناست كه باید از طریق افزایش تولید و بهبود بازاریابی، غذای بیشتر و قابل دسترستری تولید شود. موضوع سوم حفاظت و بهبود منابع طبیعی است (ادواردز و همکاران[3]، 1379). از این رو، طی سالهای اخیر ضرورت پرداختن به این مسئله و توجه به معیارها و اصول توسعه کشاورزی و کشاورزی پایدار مورد تأکید قرار گرفته است.
-2- اهمیت و ضرورت تحقیق
به طور كلی عوامل تأثیرگذار بر روی نظام پایداری كشاورزی ایران شامل عوامل بیوفیزیكی، اجتماعی-اقتصادی، تكنیكی و نهادی است. از لحاظ بیوفیزیكی، ایران به علت اینكه در یكی از قسمت های نامساعد كشاورزی دنیا (سرمای شدید، گرمای شدید، خشكی شدید و پستی و بلندی) قرار گرفته است، افزایش تولیدات كشاورزی بدون تزریق نهاده از بیرون بسیار دشوار است. این شرایط اقلیمی- جغرافیایی وضعیت شکننده ای را در عرصه های طبیعی بوجود آورده است كه ناپایداری اكوسیستم را به دنبال دارد. از لحاظ اجتماعی- اقتصادی، گسترش فقر باعث افزایش تمایل کشاورزان به افزایش تولید گشته است. این امر در كوتاه مدت منجر به افزایش تولیدات و سطح درآمد کشاورزان شده ولی در بلندمدت پایداری بخش کشاورزی را از بین میبرد. بنابراین عواملی همچون دارا بودن آب و هوای خشك و نیمهخشك، شوری یا آهكی بودن خاكها، كمبود مواد آلی در خاك، افت سطح آب، برداشت بیرویه از منابع آب زیرزمینی، رشد جمعیت و تغییرات نامناسب در نوع مالكیت زمین، كشاورزی در مناطق خشك و نیمهخشك ایران را با چالشهای فراوانی مواجه کرده است (فرشاد و زینك[4]، 2001). با توجه به این موارد و نیز عنایت به این موضوع که بخش کشاورزی ایران مولد 20 درصد درآمد ناخالص ملی است و معاش اغلب ساکنان روستاها که بیش از 45 درصد از جمعیت کشور را شامل می شود (دهقانپور، 1384)، از راه فعالیتهای کشاورزی تأمین میگردد، توجه به کشاورزی پایدار، حفظ منابع آب و خاک کشور و جلوگیری ازآلودگی زیستبومها و محیطزیست کشور دو چندان ضرورت مییابد.
واقعیتهای مربوط به سیر قهقرایی محیطزیست حقیقتاً تکاندهنده است. برخی از این اطلاعات تا حدودی این وضعیت را روشن می کنند. بر اساس آمارهای موجود، سالانه 130هزار هکتار مرتع در ایران تخریب می شود، 480 هزار هکتار جنگل از بین میرود و 5/1 میلیارد تن خاک به صورت فرسایش تلف می شود. بعد اقتصادی این تخریب، به اندازهای است که سالانه معادل 390 هزار میلیارد ریال از ارزش مراتع، خاک و جنگلهای ایران بر اساس قیمتهای سال 1370 تخریب می شود (افراز، 1376). همچنین سالانه نزدیک به 30 درصد از مواد غذایی تولید شده در کشور در مراحل مختلف از بین میرود که با این مقدار ضایعات میتوان غذایی 15 میلیون نفر را تأمین نمود (کوچکی و همکاران، 1376).
استان فارس كه امروزه سكان دار كشاورزی نوین كشور شده، به دلیلی برخی بی توجهی ها به اصول پایداری كشاورزی و محیطزیست، علاوهبر قربانی شدن كشاورزی این استان در بحث پایداری موجب واردشدن صدمات جبرانناپذیری به منابع طبیعی و محیطزیست شده است. استان فارس از استانهای جنوبی و جزء مناطق خشک و نیمه خشک كشور بوده كه با وسعت 122 هزار كیلومترمربع چهارمین استان از نظر وسعت در كشور میباشد. به دلیل گوناگونی آب و هوا و اختلاف درجه حرارت و میزان بارش و شرایط طبیعی این استان از نظر تولیدات و محصولات كشاورزی دارای تنوع فراوانی میباشد. استان فارس با سطح زیركشت بالغ بر 998000 هكتار، 7/7 درصد از كل زیركشت كشور را دارا است. این استان در تولید محصولات گروه غلات (گندم، جو، شلتوك و ذرت دانهای) و گروه سبزیجات (سیبزمینی، پیاز، گوجه فرنگی) به ترتیب با سهم 3/14و 2/10 درصد از تولید كل كشور دارای مقام اول در تولید این محصولات میباشد. در تولید محصولات صنعتی (پنبه، توتون و تنباكو)، حبوبات و محصولات جالیزی به ترتیب با 13/6، 05/10 و 98/4 درصد سهم از تولید كل كشور دارای مقام چهارم میباشد. همچنین فارس یکی از قطبهای تولید محصول ذرت بشمار میرود. به گونه ای که این استان با 75/32 درصد سهم در تولید و 20/31 درصد سهم در سطح زیرکشت ذرت دانهای، دارای مقام نخست در تولید و سطح زیرکشت این محصول در کشور است (آمارنامه محصولات كشاورزی، 1384).
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1400-05-08] [ 06:09:00 ب.ظ ]
|