" پایان نامه آماده کارشناسی ارشد | ج ـ مجازاتهای سالب آزادی یا محدود کننده آن : – 2 " |
“
در ماده تصویبی دیگری در همین طرح تأکید شده است که پیشینه محکومیت به جرایم سیاسی موجب هیچگونه محرومیت از حقوق اجتماعی نمی شود و مجرم سیاسی مشمول قواعد حاکم بر استرداد مجرمان عادی نیست.
در بند از ماده ۲۳ طرح جرایم سیاسی قید شده است: «نگهداری متهمان به جرایم سیاسی در زندان انفرادی ممنوع است.» مگر اینکه دادگاه از بیم تبانی و برای تکمیل تحقیقات نگهداری در زندان انفرادی را ضروری بداند. در هر حال مدت آن از ۱۲ روز نباید تجاوز کند و هر روز نگهداری در زندان انفرادی معادل ۱۰ روز زندان عادی محسوب خواهد شد.
برخورداری زندانیان سیاسی از حقوق ملاقات با بستگان، حق دسترسی به کُتب، نشریات و رادیو و تلویزیون و اینکه آنان را نمی توان به هیچ وجه در طول دوران محکومیت به کار اجباری وادار کرد، امتیازاتی است که در این طرح برای مجرمان سیاسی در نظر گرفته شده است. به موجب ماده دیگری از طرح مذکور، تمام محکومان که بر اساس جرایم مندرج در این قانون دوران محکومیت خود را طی میکنند و یا پروندهی آنان در دست دادرسی است در صورت تقاضا باید مجدداً طبق قانون محاکمه شوند. البته تمامی این موادی که تصویب شده بسیار عادلانه و زیباست ولی زیبایی قانون به اجرای آن است نه به نوشتن آن در کُتب و جراید!؟
گفتار دوم: مجازات مجرم سیاسی
امروزه وضعیت موجود در اکثر کشورهای متمدن جهان که به اصول دموکراسی پایبند هستند به گونه ای است که جرایم سیاسی با شرایط و خصوصیاتی که در تحقق آن لحاظ میگردد از مجازاتهای متفاوت و به مراتب خفیفتر و از نوع برخوردی بسیار ملاطفت آمیز و آمیخته با احترام بیشتر، در مقایسه با مجرمان عادی برخوردارند.
اصولاً تمامی مجازاتها یا شامل اعدام است یا حبس و یا جزای نقدی و در مواردی هم این مجازات به صور دیگری همچون شلاق (حد) و یا تبعید ظهور پیدا می کند و در مواقعی نیز عنوان مجازاتهای تبعی را به خود میگیرد مثل محرومیت از حقوق اجتماعی، امّا بررسی نوع مجازاتها در جرایم سیاسی.
بخش اول:
الف ـ اعدام :
مدتهاست که در اکثر کشورها، اعدام از مجموعه مجازاتهای مقرر برای مجرمان سیاسی حذف شده است. گرچه اعدام اصولاً در برخی کشورها در مورد هیچ جرمی به اجراء در نمیآید، ولی اولین گامهای مؤثر در جهت حذف این مجازاتها به گواهی آقای محمدرضا زنیعلی در کتاب جرم سیاسی و حقوق جزای اسلامی، با طرح مسأله در خصوص مجرمان سیاسی برداشته شد و اکنون نیز که به لحاظ بروز نارسائیهایی که در سیستمهای کیفری باقی مانده تقریباً این سیستمها در کاهش جرایم و ناهنجاریهای اجتماعی ناتوان عمل نموده اند و زمزمههای احیای مجدد مجازاتهای سخت و سنگین همچنین اعدام وجود دارد.
البته در خصوص بسیاری از جرائم مرتبط و مرکب که ماهیتی صرفاً سیاسی ندارد، هنوز هم همانند جرائم عادی ممکن است از مجازاتهای سختی همچون اعدام، استفاده شود ولی جرائم سیاسی محض، از این موضوع مستثنی شده است. شاید علّت این امر همان جنبه حمایتی قانون و قانونگذار از مجرم سیاسی است. زیرا چنانچه مطرح شد جرم سیاسی از سایر جرائم متفاوت بوده و وجه تمایز آن بیشتر امتیازاتی است که قانون برای مجرم سیاسی در نظر گرفته است. از این رو نمی توان مجرمی را که از چنین حمایتی در نزد قانون برخوردار است محکوم به شدیدترین نوع مجازات یعنی نابودی و نیستی (اعدام) محکوم نمود و بدین لحاظ اعدام مجرم سیاسی با هیچ منطق و وجدانی همخوانی ندارد.
ب ـ مجازات بدنی :
اینگونه مجازاتها شامل کیفرهایی می شود که مربوط به جسم مجرم است. برخلاف مجازات اعدام که مربوط به جای وی می شود. به زبان بهتر در مجازاتهای بدنی برعکس مجازات اعدام، کیفر جرم منوط به گرفتن جان وی نیست بلکه شامل آزار و اذیت جسمی او می شود. البته شاید اشکال شود که عموماً اعدام نیز در دسته مجازاتهای بدنی قرار میگیرد، امّا از آنجا که ما ابتدائاً اعمال مجازات اعدام را در مبحثی جداگانه بیان کردیم و نظر به اینکه با وجود چنین سیستمی در دستگاه کیفری جرم سیاسی مخالفت کردیم، چنین ایرادی وارد نخواهد بود.
مجازاتهای بدنی اغلب از قطع نمودن عضو و شلاق و سایر مواردی که آسیب جدی به جسم افراد است، تشکیل می شود. امّا با توجه به مسائل روز و خصوصیات جرم سیاسی امروزه مجازات جرائم سیاسی را نمی توان تحت عنوان قطع عضو مطرح نمود. علیالخصوص اینکه چنانچه قبلاً نیز اشاره شد چنین مجرمانی از امتیازات خاصی برخوردارند امّا ممکن است این مجازات در قالب شلاق خودنمایی کند.
ج ـ مجازاتهای سالب آزادی یا محدود کننده آن :
اکثر مجازاتهای جرائم سیاسی سالب آزادی هستند که قانونگذار ایران در مورد چنین مجرمانی از این حربه استفاده میکنند. ممکن است کیفر سالب آزادی در حد خفیف آن نیز جلوه کند که در نوع اول عبارت است از مجازات محدود کننده آزادی.
تفاوتی که این دو با هم دارند این است که در نوع اول مجرم به طور کلی آزادی خود را از دست میدهد امّا در نوع دوم این آزادی محدود میگردد. به عبارت دیگر سالب آزادی اعم از محدود کننده آزادی است.
بارزترین مثال برای کیفر سالب آزادی (حبس) میباشد که جرم در یک محدوده کوچک (مثلاً زندان) دوران محکومیت خود میگذارند، امّا در کیفر محدود کننده آزادی مانند تبعید فرد در محیطی کوچک حبس نمی شود بلکه از جامعه وطنی خود طرد شده و با اجبار به ترک محل زندگی و اجبار به اقامت در محل دیگری (شهر و دیار دیگر) آزادی وی سلب می شود.
د ـ مجازاتهای سالب حق :
اینگونه کیفرها که خود نوعی مجازات بازدارنده محسوب میشوند طبق ماده ۱۹ قانون مجازات اسلامی وجهه قانونی پیدا می کند و در ماده ۲۰ همین قانون عنوان محرومیتهای اجتماعی یا محرومیت از حقوق اجتماعی را دارند. این مجرومیت انواع مختلفی دارد که از آن جمله است محرومیتهای مالی یا سیاسی یا حقوقی و یا اجتماعی.
محرومیتهای مالی آن است که شخص از دخالت در اموال و امور اقتصادی خود باز میماند. مانند ورشکستگانی که در حقوق تجارت مورد بحث قرار می گیرند. با این تفاوت که محرومیت ورشکسته جزء کیفرهای حقوق خصوصی است ولی در حقوق جزا این محرومیت به صورت بازداشت و توقبف اموال و مجازاتهای مشابه آن مطرح می شود.
محرومیتهای سیاسی هم شامل ممنوعیت از نامزدی در انتخابات (ریاست جمهوری، مجلس و شوراها) و یا سایر محرومیتهای سیاسی که معمولاً دادگاه می تواند در مورد هر مجرم دیگری ولو مجرم غیرسیاسی در صورت احراز نیاز اعمال نماید.
نوع دیگر این محرومیتها حقوقی است. یعنی فرد از اعمال حقوقی خود منع می شود که شاخه های متعدد دارد. مثل ممنوعیت حضانت (طفل) یا حق ولایت و قیمومیت و ممنوعیتهایی در معاشرت و مراودات با افراد جامعه قابل بررسی است.
هـ ـ جزای نقدی :
کمترین مجازات مقرر برای یک مرتکب جرم سیاسی که جرمش نیز طبق قانون اساسی در دادگاه ثابت شود مجازات نقدی است ولی نظریه طرفداران مکتب حقوق اجتماعی این است که با اینگونه افراد باید با شدیدترین عکسالعمل رفتار نمود. در خصوص مجازات مجرمین سیاسی و طرح جرایم سیاسی مصوب، نمایندگان مجلس هنوز حرفی برای گفتن ندارند. چرا که فقط کلیات آن به تصویب رسیده است و سایر موارد به آینده موکول شده است.
بخش دوم: اجرای مجازات جرم سیاسی
“
فرم در حال بارگذاری ...
[دوشنبه 1401-09-21] [ 06:39:00 ب.ظ ]
|