اصطلاح پلورالیزم را اولین بار لوتسه،در سال 1841م. در کتاب خود مابعدالطبیعه وارد فلسفه کرد، با این همه اصطلاح مذکور در فلسفه دین به معنای تأیید حقانیت ادیان مختلف به کار رفته است. برخی، یانیس مسکینوس،اسقف اعظم کلیسای ارتدکس را نخستین کسی می‌دانند که به پلورالیسم دینی پرداخته و ایده دیالوگ را درا‌ند اخته برخی نیز یوحنای دمشقی را که رساله‌ای در این باره نوشته نخستین مطرح کننده این بحث دانسته‌اند‌.

شکل‌گیری پلورالیسم به صورت کنونیش را چنین می‌توان تبیین کرد که نهضت اصلاح دینی به رهبری مارتین لوتر و جان کالوین،موجی از تجدید نظر در جایگاه کلیسا ایجاد کرد که «رفورمیسم» نام گرفت و سر انجام با ظهور شلایر ماخر،  به تدوین الهیات لیبرال انجامید. این تفکر،  جوهر اصلی مسیحیت را تفسیری تازه کرد. در قرن نوزدهم،  لیبرالیسم کلامی به رهبری شلایر ماخر به نام حد وسط سنت‌گرایی و نوخواهی و با نام«الهیات اعتدالی» مطرح گردید.

شلایرماخر،ضمن پذیرش دانش علمی تکامل به جای الهیات طبیعی و وحیانی،تجربه دینی و عرفانی را پذیرا شد. او معتقد بود نباید برای عیسی شأن و منزلت او متناسب نباشد. خاستگاه پلورالیسم دینی به شلایر ماخر و الهیات لیبرال می‌رسد. پلورالیسم دینی در جهان مسیحیت، واکنشی به انحصارگرایی در صدق و نجات در کلام مسیحی بود. نظریه‌های دیگری نیز در باره‌ی شکل‌گیری پلورالیسم مطرح است.

جان هیک پلورالیزم دینی را در مقابل نظریه‌های انحصار‌گرایی و شمول‌گرایی در افکند. خاورمیانه وبه طور خاص کشور‌های لبنان، فلسطین ومصر به دلیل وجود فرقه‌ها، مذاهب و ادیان متفاوت در کنار هم همیشه محل بروز اختلافات مذهبی و قومی بوده است. اقلیتهای مذهبی این سرزمین پس از تحمل ظلم وستم امپراطوری عثمانی در پی راهی برای کنار زدن اختلافات و رسیدن به نقاطی مشترک برای برخورداری از حق انسانی و زندگی بدور از تحقیر و تبعیض دوره عثمانی بودند. آنچه در شام آن روزگار،‌ مایه پراکندگی مسلمانان و مسیحیان عرب می‌شد دین وسیاست بود و آنچه ایشان را به هم نزدیک می‌کرد،‌ فرهنگ و ادب عربی و قومیت عربیشان بود. بدین سان نخستین کسانی که برای بیدار کردن وجدان قومی عرب و پر رنگ کردن مشترکات قومی و عربی کوشیدند از میان مسیحیان عرب برخاستند. مردانی چون ناصیف یازجی وبطرس بستانی ارسلان دمشقیه و بسیار کسان دیگر به احیای زبان عربی و توجه به میراث شرق و همزیستی مسالمت آمیز بدور از اختلافات مذهبی،‌ در میان عرب زبانان

خرید اینترنتی فایل متن کامل :

 

 پایان نامه و مقاله

 همت گماشتند. این‌ اندیشه در میان ادبا و شعرای قرن بیستم نیز بازتاب ویژه‌ای داشت که می‌توان آنرا در آثار و‌ اندیشه دو ادیب لبنانی الأصل یعنی جبران خلیل جبران و ماری الیاس زیاده معروف به می‌زیاده نیز یافت. جبران در ششم ژانویه 1883‌،  از مادر فرزانه و مهربان به نام «کامل رحمت» که کشیش زاده‌ایی مارونی بود بود و پدری تند خو و دائم الخمر در روستای «بشری» واقع در لبنان متولد شد و در سن یازده سالگی به همراه مادر و برادر ناتنی بزرگترش وخواهران جوانش به آمریکا کرد جایی که مهاجران را بدون در نظر گرفتن مذهب و ملیت می‌پذیرفتند. جبران در حقیقت بیشتر عمر گرانبهایش به دور از سرزمین مادریش سپری نموده اندیشه‌ی تکثر‌گرایی در جبران به حدی پررنگ است که گاهی بسیاری از ادیان جهان را همتای هم می‌داند او در این نوع اندیشه‌ی خود گروه یا فرقه‌ی خاصی را مورد خطاب قرار نداده،  بلکه می‌خواسته فراتر از شریعت‌ها و اختلافات مذهبی همه‌ی بشریت را به سمت و سوی حقیقت راستین که همان ذات احدیت است سوق دهد. می‌نیز دختری تیز هوش و فرهیخته با اعتقادات و اندیشه‌های مذهبی قوی و استوار بود، از پدری مارونی و مادری ارتدکس در فلسطین به دنیا آمده و سالها در مدارس دینی ناصره فلسطین و دیر عین طوره لبنان تحصیل کرده وسپس با تلاش وجدیت تمام به نه زبان زنده دنیا تسلط یافته بود، مبارزات و سخنرانی‌ها و مقالات گوناگونش مردم را به بیداری و دست کشیدن از اختلافات مذهبی و زیستن در کنار هم در سایه شرقی بودن و عربیت خود فرا می‌خواند. در این رساله به بررسی نظریه پلورالیسم یا تسامح دینی،  در اندیشه می‌زیاده و جبران خلیل و همچنین مقایسه آنها با یکدیگر و بطوری کلی بررسی شباهتها و تفاوتها‌ی این دو ادیب، موضع‌گیری آنها در باره اختلافات مذهبی،  اندیشه‌ی دینی جبران و مَی،  دیدگاه آنها در باره‌ی حقیقت دین، و اندیشه می‌درباره برتری شرق وتوانایی و میراث شرق،  تاثیر همایش او در تساهل دینی و نزدیکی مردم خواهیم پرداخت.

 


 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...