:
شعر و شاعری پدیدهای است كه محدوده خاصی ندارد و ویژه افراد خاصی نیست، در هر مقام و منزلتی كه باشی، میتواند حلول كند و در هر حال و محلّی كه باشی میتواند تأثیرگذار باشد. دایره حكمفرمایی شعر بس پر دامنه و وسیع است، چرا كه شعر از دل بر میخیزد و بر دل مینشیند، با عاطفه و احساس آدمی سر و كار دارد و هر چه كه باشی، با عاطفه سروكار داری.
شعر از جمله موضوعات ادبی است كه ریشه در قرون دارد. آنگاه كه هنوز از تمدن و فرهنگ خبری نبود شعر بود و شاعر اهمیّت داشت . زبانش حامی قبیله بود و دشمنان از بیم تیغ زبانش در تشویش و اضطراب .
مقام شاعر گاهی اوقات از مقام رئیس قبیله تجاوز میكرد. در جنگ و صلح چه بسا زبان شاعر كاری را میكرد كه از عهده شمشیر خارج بود. شعر عربی و لطافت و طراوتی خاص دارد، بطوریكه هر انسانی را كه سری در ادبیات دارد بر میانگیزد تا به بررسی این اشعار بپردازد. من نیز به همین دلیل از میان موضوعات ارائه شده، موضوع شعر آن هم شعر شعرای معاصر را برگزیدم. شعر معاصر به دلیل روانی كلام، استعمال كلمات ساده و موضوعات متداول و روزمره جاذبه فراوانی دارد، خصوصاً در شعر شعرای رمانتیک زیبایی هایی خاصی دیده می شود..
از میان شعرای معاصر احمد زكی ابوشادی را برگزیدم. ابوشادی مانند دیگر شعرای عصر خویش است، با این تفاوت كه نوع زندگی و محیط اجتماعی و حوادث زندگی و روزگار چنان تأثیری در شعر او گذاشته كه در زمان حیاتش حماسه های جاوید از خود به جاگذاشته است.
برای شناخت هر چه بیشتر این نویسنده شاعر خط به خط و صحفه به صحفه به مطالعه كتب پرداختم. ولی مطالب مهمی كه بتواند مرا كمك كند چندان نیافتم.
در هر كتاب و هر كتابخانهای كه در دسترس بود و كتب ادبی داشت به جستجو پرداختم. اما متأسفانه در آنها كمتر كتابی را یافتم كه راجع به این شاعر نوشته باشند. در برخی كتابخانهها به مراجع و منابعی اشاره شده بود كه به صورت مستقل راجع به ابوشادی نوشته شده است، ولی آن نوشتههای مستقل را در كتابخانهها نیافتم . نباید سهم برخی از كتابها را كه با كمك آن از عهده انجام این تكلیف بر آمدم نایده گرفت. كتابهایی را كه نویسندگان آنها كم و بیش به شرح و حال او پرداخته اند، كتابهائی است چون الشعر العربی المعاصر تألیف ایلیا الحاوی و مذاهب الأدب تألیف محمد عبدالمنعم خفاجی و كتاب تاریخ الادب العربی نوشته حنّا الفاخوری كه از آنها به فراخور این رساله بهره گرفتم.
بار دیگر جا دارد و از استادانی كه با یاری آنان و نصائح و راهنمائیهای آنان كه چه بسا سودمندتر از كتابها بوده است جرأت نگارش این تحقیق را یافتم تشكر نمایم .
اگر چه در مورد موضوع این رساله جستجو و تحقیق فراوان كردهام، ولكن شاید آنچه مورد مطالعه خوانندگان عزیز در این مقوله قرار میگیرد، نا چیز و كم اهمیت جلوه كند، امید اغماض دارد.
فصل اول
(بررسی اوضاع سیاسی، اجتماعی، دینی، فرهنگی در عصر معاصر)
– اوضاع سیاسی- اجتماعی- دینی- فرهنگی
– آغاز ادبیات معاصر
– بررسی اوضاع اجتماعی در مصر
– اوضاع و شرایط مصر بعد از حمله فرانسه
– اوضاع مصربعد از اشغال انگلیس
– دعوت به مساوات
– پیدایش و ظهور مطبوعات در مصر
اوضاع سیاسی، اجتماعی، دینی، فرهنگی :
«پس از حوادث غمبار و فجایع غیرقابل تحملّی ك بعد از عصر مغول بر ادبیات و پیكر شعر و نثر وارد شد، این گمان بود عاقبت سرنوشت ادبیات عرب چه خواهد شد. شعر و نثر نیز همچون دیگر علوم پویا است و به یک حال باقی نمی ماند. در اثر تأثیراتی كه مدارس، چاپخانه، كتابخانه ها و مجامع و تأثیر و نقش متشرقین و غیره… شعر از حالت رخوت و ركودی كه برابر عارض شده بود بیرون آمد و شروع به طی كردن مسیر جدیدی كرد. نوآوری جای تقلید و ابداع جای صنایع لفظی را گرفت در ادبیات دوره ی نهضت، دو مرحله مشهور است:
مرحله ی اول: سنّت گرایی.
مرحله ی دوم: نوآوری.
مرحله ی اول كه مرحله ی رستاخیز و بیداری و حركت بسوی افكار و موضوعات، تخیّلات و اسالیب قدیم شعر عربی است، خود به دو بخش تقسیم می شود:
الف: سنّت گرایی آمیخته به انحطاط.
ب: بازگشت به سبك عباسی.
در سنّت گرایی آمیخته به انحطاط، شعرای این دوره می خواستند به سنن شعری پیش از انحطاط برگردند ولی آثار انحطاط در كارهایشان نمایان بود.
بازگشت به سبك عباسی چون ادباء در اثر تحوّل اوضاع و احوال اجتماعی و استفاده از وسایل آموزشی، زبان عربی را به خوبی یاد گرفتند و علل ضعف آن را شناختند. با بهره گرفتن از صنعت چاپ دواوین شعرای پیش منتشر شد. شعرای جدید با اطلاع از شعر دوره ی عباسی تصمیم گرفتند از آن شعر تقلید كرده و در تعابیر خود دقت بكار برند. كار شعرای قرین را سرمشق قرار دادند، بنابراین شعرشان از زمانشان فاصله گرفت، و شعر این گروه دور از نیازها و مشكلات مردم بود.
در مرحله ی دوم، كه مرحله ی نوآوری است در اثر ارتباط میان شرق و غرب و استفاده ی شرقیها از ادبیات غرب، شعر به مرحله ی جدیدی گام گذاشت و سه مكتب پدیدار شد كه عباتند از:
1- مكتب مخضرمین
2- مكتب افراط كاران
3- مكتب اهل ابداع
مكتب مخضرمین یعنی كسانیكه ضمن گرایش به نوآوری، كارشان بر مبنای ادبیات قدیم بود.
مكتب افراط كاران گروهی بودند كه افكار غربی بر احساس و خیال آنها تأثیر گذاشت. اینها بودند كه با ادبیات عرب اُلفتی نداشتند. این گروه در اثر شكست قانون اساسی در سال 1908م و حوادث جنگ جهانی اول بر ملت لبنان و سوریه رنگ رمانتیک به خود گرفت و از رمانتیسم فرانسوی رنگ تقلید گرفت. ویژگی سبك كار آنها دوری گزیدن از اسلوب قدیم بود و پذیرفتن سبك ادبیات غربی.
این ادبیات در اماكنی پا گرفت كه مهاجران عرب می زیستند.
از ویژگیهای سبك رمانتیک درخشندگی اسلوب، موسیقی لفظ، و كوشش برای پدیدآوردن شعر آزاد و دعوت به آزادی بود. در این دوره گرایش به سبك سمبولیسم یا رمزگرایی نیز به وجود آمد. پیروان این مكتب به تعبیرات پیچیده پناه بردند و شعر را وسیله ی برای تعبیر از زندگی جدید بكار گرفتند.
مكتب اهل ابداع- كه در كنار این گرایشات بوجود آمد. هدف از آن، این بود كه شعر را به راه صحیح خود سوق دهد و آن را از فساد غزل و تملّق و چاپلوسی متن و تقلید از قدماء نجات بخشد و به جنبه های اجتماعی شعر اهمیّت دادند كه ابوشادی از این مكتب پیروی می كرد.»[1]
آغاز ادبیات معاصر عرب
«اگر نهضت ادبی قدیم عرب بر پایه اصول دین اسلام استوار شده بود بیداری جدید عرب بعد از خواب طولانی دوره ی انحطاط، وامدار تماس و ارتباط شرق با غرب است.
تقریباً بیشتر محققان عرب بر این عقیده اتفاق نظر دارند كه نهضت ادبی جدید عرب با حملهی ناپلئون بنا پارت به مصر در سال 1798م آغاز شد.
برخی نیز آغاز نهضت ادبی را همزمان با انقلاب عرابی پاشا در سال 1881 می دانند به هر حال خواستگاه نهضت ادبیات معاصر عرب كشور مصر است»[2]
«كشور مصر در اواخر قرن هجدهم و به هنگام حمله ی ناپلئون، توسط مالیک از یک طرف و از طرف دیگر عثمانیها اداره می شد.
ممالیک بر سر بدست گیری حكومت به نزاعی مستمر با یكدیگر مشغول بودند و این سرزمین را دستخوش آشوب و هرج و مرج ساخته بودند، اختلافات و درگیرهای داخلی مجالی برای رونق فرهنگی و اجتماعی باقی نگذاشته بود، بیماری و جهل و فقر در این سرزمین بیداد می كرد، تقریباً ركودی فراگیر در زمینه های علمی و ادبی و اجتماعی و سیاسی و فرهنگی بر سراسر كشور سایه افكنده بود در واقع می توان گفت این صدای غرش توپهای فرانسه در دروازهای قاهره بود كه آنان را از خواب غفلت بیدار كرد.
مصریهای دور مانده ازقافله ی علم و دانش و تمدن جدید ناگهان متوجه شدند كه در جهان خارج تحولاتی شگرف رخ داده است و دنیا منتظر آغاز حركت و تلاش آنان نمی ماند.
حمله ناپلئون به مصر در اثر مبارزه و رقابتی بود كه میان فرانسه و بریتانیای كبیر در پایان قرن هجدهم به وجود آمده بود.
هدف اصلی ناپلئون از حمله به مصر دستیابی به پایگاهی مطمئن در قلب جهان عرب بود تا از این طریق راه بریتانها را برای رسیدن به هند سد نماید. حمله ناپلئون گذشته از نابسامانیها و مواردی كه هر تجاوزی در پس دارد، برای مصریها منشأ امور بسیار مفید می گردید. این حمله صرفاً یک حمله نظامی نبود بلكه جنبه ی فرهنگی و علمی نیز داشت. ناپلئون در اولین قدم مصر و سپس سوریه را تصرف كرد وی می دانست كه به اشغال نظامی نمی تواند اكتفاء كند. همچنین به دلیل اینكه مصر از فرانسه دور است به هر حال روزی ارتش فرانسه از مصر خارج می شود، از این رو هدف ناپلئون این بود كه ملت مصر را با تمدن غرب و به ویژه فرانسه آشنا سازد و از لحاظ فرهنگی مصر را تحت سیطره ی خود در آورد، تا سنگر و دژی برای فرانسه در شرق باشد»[3]
«ناپلئون همزمان با اشغال مصر، دانشمندان، تجهیزات وامكانات علمی و فرهنگی را نیز با خود به ارمغان آورد و كوشید تا نوعی دوستی و همكاری میان ارتش اشغالگر و جامعه مصر ایجاد كند.
علاوه بر این فرانسوی ها برای تعلیم كودكان خود در مصر مدارسی احداث كردند و از همه مهمتر مصریان را با صنعت چاپ آشنا كردند، آنان برای چاپ فرمانها و اعلامیه های حكومتی چاپخانه ای تأسیس كردند كه بعدها تأثیر فرهنگی شگرفی را در مصر به جای گذاشت.
خرید اینترنتی فایل متن کامل :
فرانسوی ها به تأسیس یک مجمع علمی و تئاتر نیز همت گماشتند و دو روزنامه فرانسوی را در مصر منتشر كردند آنها سه سال مصر را اشغال كردند كه تمام این مدت با مصریها و عثمانی ها درگیربودند و سرانجام مجبور شدند كه این دیار را ترك كنند.»[4]
«ولی فعالیتهای علمی و عمرانی آنها اعجاب مصریها را برانگیخت و آنها را از خواب غفلت و جهل بیداركرد و به حقوق از دست رفته شان آشنا ساخت و دیدگانشان را به فرهنگ و تمدن جدید برگشود.
حس قومیت در آنها نشو و نما یافت، مخصوصاً امكان یافتند كه در كارهای كشورشان شركت کنند و نمایندگانی برای خود برگزینند.
البته ناگفته نماند كه یورش ناپلئون نتایج مثبت و منفی به دنبال داشت.
جامعه مصری در ابعاد علمی، هنری و ادبی و سیاسی و اجتماعی به شدت تحت تأثیر فرانسه و اروپا قرار گرفت و دیدگان خود را بر دستاوردهای نوین علمی باز كرد. این تهاجم پیامدهای منفی نیز داشت كه می توان از ورود فرهنگ غربی در فضای فرهنگ عربی و اسلامی نام برد.»[5]
بررسی اوضاع اجتماعی در مصر
«دولت عثمانی، دولت اسلامی بود كه حاكمی مسلمان بر آن حكومت میكرد و نتیجه فتوحات گستردهاش آسیا و اروپا و افریقا را شامل میشد. مردم و ملتها در حوزه سلطه آنان با دینها و مذهبهای مختلف داخل شدند، پس ساكنان آنجا به دوگروه تقسیم شدند، مسلمانان و اهل ذمه، و هنگامی كه مسلمانان گروه سیاسی مسلط و حاكم بودند از حقوق شهروندی و وظایف كامل در حكومت برخوردار بودند مانند مقامهای مختلف سیاسی و اداری و قضایی و نظامی كه در اختیار داشتند و در مقابل این مناصب وظایف چهار و جنگ و خدمات نظامی برعهده آنان بود. اما اهل ذمه حق را در تطبیق قوانین دینشان در امور خاص و اموال شخصیتشان میدانستند و جزیه بر آنها واجب بود مانند مالیات شخصی بود كه هر ساله پرداخت میكردند.
از ناحیه اقتصادی، جامعه عربی به كشاورزان. تاجران، و صنعتگران و غیره تقسیم میشود.
همه این مسائل در جامعه عربی تأثیر میگذاشت به همین خاطر در پی تماسك و انسجام و متحد شدن برآمدند.[6]»
«عثمانیانی كه در ابتدا قبایلی وحشی و تجاوزگری بودند و با تركیبی از عادات و تقالید عربی و اخلاقی اسلامی را گرفتند و صورتهای مطلق زندگی را رها كردند و آن را به اعراب بیابانی بازگرداندند و خرافاتی با دین در آمیخته شد و كودكان از آغاز كودكیشان كار میكردند و خانوادههایشان با رنج و سختی تلاش میكردند و هیچ راهی برای تغذیه آنان نمییافتند و همه جامعه از فقر و گرسنگی و بیكاری و مریضی رنج میبرد. كه اسباب و دلایل آن اوضاع به اوضاع و شرایط سیاسی مرتبط بود.
پس جز اندكی از آنها جمع زیادی از مردم آن زمان در شرایط سخت و طاقتفرسا زندگی میكردند. »[7]
«اوضاع كشورهای عربی در قرن 13 همراه با فساد و نابودی اخلاقی و زبان و ادبیات بود. و اروپا با شناخت و آگاهی نسبت به این اوضاع سریعاً بر آنجا هجوم برد ولی نه به شكل جنگهای صلیبی بلكه با دعوت و تبلیغات و با افزایش تاجران و انتشار علوم و ادبیات به جنگ با كسانی كه در راهش ایستادند و مقاومت كردند، پرداخت.» [8]
«خلاصه مطلب اینكه جامعه عربی در دوره عثمانی انسجام و اتحادش را از دست داد و این بخصوص در زمانی كه فرانسه و بریتانیا در مصر ساكن شدند، بیشتر شد. و اوضاع طبقات فقیر جامعه تغییر چندانی نكرد. و به خصوص در روستاها فقرا همچنان فقیر و گرسنهها گرسنه ماندند و تعداد بیكاران از قبل بیشتر شد.
و استعمارگران به شهرهایی خاص توجه و اعتنا كردند جایی كه كارشناسان و نخبگان و سربازانش و كارمندانشان بیشتر بود بیشتر بهداشت كامل و نظافت شهرها و ایجاد باغ در این مكان ها را مورد توجه قرار میدادند.»[9]
«با پایان یافتن قرن 19 ارزشها و سنتهای اجتماعی قدیم رو به زوال و انحطاط رفت و جایش را به ارزشهای جدید وارد شده از غرب داد. و درگیری و نزاع شدید بین علاقهمندان به غرب و تفكر غربی و مقلدان از سنت اعراب قدیم در مسكن، لباس، غذا، نوشیدنی، و وسایل رفاهی و تجملی رخ داد. در این میان یاران تقلید از قدماء، هر چه را كه در توان داشتند برای مقاومت در مقابل جریان غرب مبذول داشتند. و در این هنگام، گروهی شاهد تبعیض موجود در جامعه و فرق بزرگ و فاحش بین حاكم و محكوم شدند. گروهی آگاه با مبادی و اصول و افكار جدید از آزادی و مساوات و عدالت اجتماعی به دور از ذلت و نفاق و رشوه و ربا و با اعتماد به كتاب خدا و سنت نبوی و براساس آراء مصلحان و احیاناً مفكران غربی بر پا شدند. این گروه از مفكران مختلف غرب مشكلات و مسائل اجتماعی را با گرایشهای متعدد اداره میكردند.»[10]
اما فسادهای اجتماعی كه ادبیات توسط آن رو به نابودی و اضمحلال رفت دو نوع بود، اول محرماتی چون قمار و مست كنندهها (چون شراب) و مواد مخدر و تجاوز به عنف را شامل میشود. و نوع دوم تشكیلات و اسباب و آلات مستهجن و زشت چون رقصهای دونفره و مختلط را شامل میشود. اما مست كنندهها و مخدرات كه سخنان زیادی در مورد آنها و در گوشه و كنار شعر و نثر است و بر ما واجب است كه بگوییم كه حجم زیادی از شعر عربی دائماً همراه شراب بوده است. و ادبیات دائماً در نزاع و درگیری با فساد بوده است و ادبیات به بیان بعضی از خوشگذرانیها و ارتباط با زنان و به نوعی خاص از رقص فرنگی می پرداختند.
هر یک از این موضوعات در اوایل، هدف نقد گزنده و تند مخالفان قرار گرفت، اما این نقدها با گذشت زمان كاهش یافت تا اینكه در مناطقی خاص، محدود شد و ما این نوع از سرگرمیها و خوشگذرانیها از آن جمله رقصهای گروهی را در كانون جامعه و بین طبقات جدید جامعه را به وضوح میبینیم.[11]
[1] – تاریخ الآداب اللغة العربیة- جرجی زیدان- ص 11.
[2] – دراسات فی تاریخ الادب العربی الحدیث و مدارسه؛ عبدالمنعم الخفاجی ج-الاول: ص 22
[3] – جنبش های ملی مصر، غلامرضا نجاتی ص 3
[4] – الأدب المقارن. الخطیب حسام، ج 2 ص 8
[5] – تاریخ الآداب العربیة، جرجی زیدان، ج 2 ص 372
[6] . الإتجاهات الفكریة عندالغرب، علیالمحافظة،ص 159
[7] . الرائد فیالادب العربی، انعام، الجندی. ص 233
[8] . تاریخ ادبیات عرب، احمد اسكندری و استاد مصطفی عنانی، ص 314
[9] . الرائد فیالادب العربی، انعام الجندی، ص 102
[10] . الإتجاهات الفكریه عند العرب، علیالمحافظه، ص 161
[11] – الإتجاهات الادبیة فیالعالم العربی الحدیث، انیس مقدسی ص 12