فصل دوم این پژوهش در سه بخش به معرفی دوره زندیه، هم از نظر تاریخی و هم فرهنگی، معماری آن دوره و بناهای ساخته شده به دست کریمخان زند در شیراز پرداخته شده است و در بخش آخر به صورت اجمالی بناهای ارگ کریمخان، عمارت کلاهفرنگی و بقعه هفتتنان معرفی شدهاند.
در فصل سوم به صورت خاص ویژگیهای فنی نقاشیدیواریهای دوره زندیه مورد توجه قرار گرفتهاند. ابتدا به معرفی و توضیح مواد و مصالح نقاشیدیواری اعم از رنگ، بست و قلمو پرداخته شده است، سپس فنون اجرای نقاشیدیواریها تشریح شده است، در بعد از آن تغییراتی که در طول سالها در نقاشیدیواریها بوجود آمده و تعمیراتی که در آنها ایجاد شده، نقل شده است و در بخش آخر محل قرارگیری نقاشیدیواریها در فضای داخلی عمارتهای مورد نظر شرح داده شده است.
در فصل چهارم طی دو بخش مجزا به طور خاص به نقش و رنگ در نقاشیدیواریهای دوره زندیه پرداخته شده است. در بخش اول برای شناخت و مطالعه بهتر نقشهای به کار رفته در نقاشیدیواریها، جدولهایی تهیه شده است که بدین منظور ابتدا در تعدادی جدول اولیه انواع نقشهای نقاشیدیواریها شرح داده شد، سپس این تعاریف به صورت عبارتهایی ساده و مختصر بیان شدند. در قدم بعد به دستهبندی این عبارات پرداخته شد، به صورتی که از میان عبارات هممعنی یکی انتخاب شد و عبارات مشابه در یک مجموعه قرار گرفتند. با این کار انواع نقشها تعیین شد و در دسته های مجزا قرار گرفت. این نقشها در 5 گروه ترنج، گل و پرنده، گل و بوته، اسلیمی و ختایی و گلدانی دستهبندی شدند. بعد از آن برای بررسی دقیقتر تمامی گروهها، نقشها بر اساس محل قرارگیری آنها در قسمتهای مختلف از فضای داخلی هر بنا، که شامل مقرنسها، عرقچین سقف، تویزهها، رفها، دوالها، کتیبههای بالای تاقچهها، فضای بین تاقچهها و تاقچههای پایین میشوند، مورد مطالعه قرار گرفتند. پس از آن با تحلیل و بررسی هماهنگی، تنوع، تعادل، تناسب و ریتم و حرکت موجود در نقشها به کیفیت بصری نقاشیدیواریهای به جامانده در آثار معماری دوره زندیه پرداخته شده است. در قدم بعد ویژگیهای کلی رنگها مد نظر قرار گرفته است. در این بخش ابتدا رنگهای استفاده شده، تنوع آنها و وسعتشان مورد مطالعه قرار میگیرد و در انتها به تحلیل و بررسی رنگها پرداخته شده و به تاثیرات بصری حاصل از قرارگیری این رنگها در کنار یکدیگر توجه میشود.
در فصل نتیجه نیز به جمع بندی و استنتاج مطالب بیان شده در فصول مختلف پرداخته میشود.
خرید اینترنتی فایل متن کامل :
1-1-10. شرح واژهها، اصطلاحات و اختصارات
دیوارنگاری: فرایند عمل کشیدن تصویر یا نوشتن خط بر روی دیوار را دیوارنگاری گویند، خواه با هدف آراستن و تزیین بنا و خواه به منزله رسانهای توانمند، برای ابلاغ انواع پیامهای سیاسی، مذهبی، فرهنگی و غیره به عموم مردم (موسویلر و شمیلی، 1391: 54). این فرایند، عملی است که «ترکیبی از نقش، نگار، نوشته و هر چیزی بدین کیفیت را در یک سامانه تجسمی در تعامل با محیط، معماری و مخاطب بر روی سطح دیوار، یا همانند دیوار، پدید میآورد» و محدود به مواد و شیوه خاصی نیست (علوینژاد و دیگران، 1389: 10)، به گونهای که میتواند انواع سبکها و شیوههای اجرایی نقشاندازی بر دیوار را دربربگیرد، از سنگنگاری در غارها گرفته تا برجستهسازی بر سنگ و نقش اندازی بر آجر و کاشی، تا نقاشی بر آهک و چوب، وحتی گچ و گچبری و آینهکاری» (شریفزاده، 1381: 9-10).
نقاشیدیواری: بخشی از دیوارنگاری است که عموما ایجاد نقش بر روی گچ یا آهک را شامل میشود (شریفزاده، 1381: 9-10)، بنابراین غالب ویژگیهایی که برای دیوارنگاری برشمرده شد در خصوص نقاشیدیواری نیز صادق است. این واژه هم بر فرایند شکلگیری اثر و هم بر اثری که بر دیوار کشیده شده است دلالت دارد (علوینژاد، 1387: 19). نقاشیدیواری در یک روند فردی شکل نمیگیرد، بلکه درگیر عوامل و پارامترهای فراوان است و هویتی پیچیده دارد که نقاشی تنها بخشی از آن محسوب میگردد. «آنچه به نقاشیدیواری هویت میدهد کشف قابلیتهای بیانی و تصویری در دیوار و دستیابی به فضایی هارمونیک میان آنها و عناصر و کیفیات بصری فضای حاکم بر دیوار است» (کفشچیانمقدم، 1385: 43).
ضرورتهای فنی نقاشیدیواری مانند وابستگی اثر به فضای معماری و لزوم ماندگاری آن، به صورت الزام ماندگاری نقاشیدیواری تا زمانی که ساختمان پابرجاست، نقاشیدیواری را از غیر آن جدا میسازد (حسامی، 1389: 2). نقاشیدیواری چیزی نیست که به دیوار اضافه شود، بلکه در ماهیت ساختمان ادغام شده و با فضای معماری کل واحدی را تشکیل میدهد و باید مکمل معماری باشد (علوینژاد، 1387: 21). این هنر از یک سو با عوامل بصری و معنایی در معماری و محیط هماهنگ میگردد و از سوی دیگر با ساختارهای زیبایی شناختی، جامعه شناختی و روانشناختی مخاطب خود را همسو میسازد (کفشچیانمقدم، 1383: 70).
در منابع هنر اسلامی، واژههای دیوارنگاری، نقاشیدیواری و دیوارنگاره تنها برای آن دسته از آثاری به کار رفتهاند که به شیوه نقاشی روی بوم مشابهت و مطابقت دارند، در موارد دیگر به جای واژه دیوارنگاری یا واژگانی مانند کاشیکاری، گچبری، آینهکاری و غیره به کار رفته است که درواقع به روشها و فنون اجرایی دیوارنگاری اشاره دارند یا از اصطلاح تزیین، تزیینات و واژگان مشتق از آنها مانند تزیینات معماری و تزیینات دیواری استفاده شده است (همان: 25).
با توجه به توضیحات ارائه شده از سوی محققین مختلف، در این پژوهش، با درنظر گرفتن اهداف از پیش تعیین شده، جامعه آماری دربرگیرنده نقاشیهایی است که غالبا با رنگهای گیاهی بر روی سطوح گچی صورت گرفتهاند. بنابراین هرچند که استفاده از واژه دیوارنگاری اشتباه نبوده، ترجیح بر به کارگیری واژه نقاشیدیواری، با تعاریف ارائه شده، است.
[جمعه 1400-05-08] [ 05:52:00 ب.ظ ]
|