بعضی از مسائل آنقدر طبیعی و عادیست، که کمتر درباره ی آن نیاز به بحث و گفتگو احساس می شود؛ در نتیجه بسیاری از افراد نظر سنجیده ای در آن باب ندارند. از این قبیل است گریه، که معمولا نشان ضعف و زبونی و گاه حقارت و پستی شمرده می شود. اما این حکم کلیت ندارد. (رکنی،1362،5). گریه در اسلام از جنبه های مختلف علمی و دینی مورد توجه قرار گرفته و به آن سفارش شده است تا جاییکه”بکاء” از صفات بندگان پاکدل خداوند شمرده شده است.
گریه از افعال ویژه بشری و غالبا غریزی یا غیر اختیاری است. زیرا واکنشی طبیعی و بیرون از اختیار و کنترل آدمی است. به همین دلیل کودک به محض اینکه چشم به جهان می گشاید، شروع به گریه می کند. امام صادق(ع)در سخنی خطاب به مفضل درباره گریه پرفایده کودک می فرماید:”ای مفضل، فایده گریه کودکان را بشناس و بدان که در مغز آنها رطوبتی است که اگر باقی ماند سبب مشکلات بزرگ و بیماریهای سختی چون کوری و مانند آن می شود. گریه، این رطوبت را از سر کودکان به بیرون سرازیر می کند و تندرستی و سلامت چشمها را در پی می آورد. مگر نه اینکه کودک از گریه خود سود بسیار می برد اما پدر و مادرش چون این حقیقت را به درستی در نمی یابند، می کوشند او را بی صدا کنند و با فراهم کردن خواسته هایش او را از گریه بازدارند. آنها نمی دانند که گریه برای فرزندشان بهتر و خوش فرجام تر است.
هم چنین اگرچه در بسیاری از پدیده ها منفعت هایی نهفته است اما قائلین به اهمال کاری در آفرینش آنها را نمی شناسند که اگر می شناختند،سودو منفعت هیچ پدیده ای را منکرنمی شدند.این از آن روست که به آن شیءو منفعت آن جاهل اند. بی شک آنچه را منکران نمی دانند، عارفان می دانند و بسیاری از چیزها که در دسترس دانش آفریدگان نیست، علم آفریدگار متعال به آنها احاطه مطلق دارد.(رضایی،1389،34).پیامبر(ص)درباره گریه کودکان می فرمایند:« لاتضربواأطفالکم علی بکائهم.فإن بکائهم أربعه أشهر شهاده:أن لا إله إلا الله، و أربعه أشهر الصلاه علی النبی و أربعه أشهر الدعاء لوالدیه»:«کودکانتان را به خاطر گریه هایشان کتک نزنید.همانا گریه آنها در چهارماه شهادت به یگانگی خداوند است و چهار ماه صلولت بر پیامبر(ص) است وچهار ماه دعا برای والدینشان است». (ش.صدوق،1388،ج7،331).
در قرآن کریم، خدای تعالی، گریه را از سوی خود دانسته و می فرماید:«وَ أَنَّهُ هُوَ أَضْحَكَ وَ أَبْكى»،(نجم/43)،«و اینکه اوست که می خنداند و می گریاند». قابل توجه این که از میان تمام افعال انسان روی مسأله خنده و گریه تکیه شده است، چرا که این دو وصف مخصوص انسان است و در جانداران دیگر یا اصلا وجود ندارد و یا بسیار نادر است. چگونگی فعل و انفعالها و دگرگونیهایی که در جسم انسان به هنگام خنده و گریه رخ می دهد، و ارتباط آنها با دگرگونیهای روحی بسیار پیچیده و شگفت انگیز است و در مجموع مىتواند آیت روشنى از آیات مدبریت حق باشد، علاوه بر تناسبى كه این دو با مساله حیات و مرگ دارند.(مکارم،1374،ج22، 560).
از جمله موضوعات مورد توجه در فرهنگ اسلامی ایجاد بستر مناسب برای داشتن یک شخصیت سالم است تا آنجا که برای خندیدن و گریستن نیز راهکارهایی ارائه داده است. علل مختلفی در گریه مدخلیت دارد و برای آن آثار زیادی برشمرده اند. بنابراین می توان گفت که گریه از آن دسته اموری است که جایگاه آن در اسلام به صورت واژگون در آمده است و اگر چه موضوعی است که از ابعاد گوناگون قابل بررسی است اما با توجه به تاکید زیاد آیات و روایات در باب آن، جنبه ی دینی و بررسی موقعیتش در دین اهمیت بشتری می یابد.
1-2-اهمیت و ضرورت تحقیق
گریه موضوعی است که در آموزه های دینی و رفتار پیشوایان دین و پیروان آنها جایگاه والایی دارد. این مساله مهم از جهات مختلف شایسته واکاوی و پزوهش است، چه، آن می تواند فی نفسه اهمیت داشته باشد چنانکه می تواند جنبه طریقیت داشته باشد. توجه به آثار و مقدمات آن نیز حائز اهمیت است هم چنین گریه می تواند علل و اسباب و اقسام گوناگونی داشته باشد.
1-3-هدف تحقیق
هدف از این پژوهش بررسی جایگاه گریه در اسلام و هم چنین شناخت ابعاد گوناگون آن است. باید به این پرسش پاسخ دهیم که آیا دین اسلام برای گریه مطلوبیت ذاتی قائل است و یا اینکه گریه براساس مقدمات و پیامدهای آن مورد ارزش قرار می گیرد. نیز بررسی انواع گریه و تبیین تفاوت یا تفاوتهای میان آنها و نیز بررسی نقش و عملکرد هر یک از آنها در رفتار انسان از اهداف این تحقیق است.
1-4-پیشینه تحقیق
آقای نجم الدین طبسی در کتاب”چرایی گریه و سوگواری”.(1381) به تبیین روایی گریستن و عزاداری ضمن ارائه سیره پیامبر(ص) و اصحاب پرداخته است.
نیز آقای الف – کاویانی در کتاب”گریه حربه ای در دست شیعه”. بعد انقلابی گریه را مورد بررسی قرار داده است. هم چنین آقای محمد مهدی رکنی در مقاله” ارزیابی گریه”.(1362) به اقسام مختلف گریه پرداخته است.
1-5-روش تحقیق
روش به کار گرفته شده در این تحقیق کتابخانه ای و توصیفی خواهد بود که طی مراحل زیر انجام می گیرد:
1- از متون و نوشته های دست اول اسلامی مواد و اطلاعات لازم استخراج خواهد شد.
2- دیدگاه های محققان و اندیشمندان اسلامی از خلال نوشته های آنان استخراج و مورد توجه قرار خواهد گرفت.
1-6-سؤالات تحقیق
1-گریه با چه مفاهیم و واژگانی در قرآن و روایات به کار رفته است؟
2-گریه چه جایگاهی در قرآن وروایات دارد؟
خرید اینترنتی فایل متن کامل :
3-اقسام مختلف گریه کدامند؟
4-آثار و موانع گریه چیست؟
1-7-مفاهیم
گریه در لغت به معنای اشك ریختن و گریستن و مخالف خنده است.(معین،1382،1278).
از دیدگاه روانشناسی واكنشی است هیجانی بویژه در برابر درد، اندوه یا شادی بسیار كه به صورت ریزش اشك از چشمان می باشد.(صدری،1373،ج2،953). معادل عربی گریه، واژه بكاء، می باشد. در اینجا به بیان برخی از مفاهیم مشابه و متضاد با واژه”گریه” می پردازیم.
1–8-مفاهیم مشابه
1- بكاء: بکاء واژه ای روایی است که خود در قرآن ذکر نشده است اما کلمات هم ریشه با آن هفت باردر قرآن کریم به کار رفته اند.(دخان: 29؛ نجم: 43و60؛ یوسف: 16؛ اسراء:109؛ توبه:82؛ مریم:58).
قرآن کریم می فرماید:« وَ أَنَّهُ هُوَ أَضْحَكَ وَ أَبْكى »،(نجم/ 43)،
«اینکه اوست که می خنداند و می گریاند». در جایی دیگر می فرماید:«وَ یَخِرُّونَ لِلْأَذْقانِ یَبْكُونَ وَ یَزِیدُهُمْ خُشُوعاً»،(اسراء، 109،«آنها ( بی اختیار ) به زمین می افتند ( و سجده می کنند ) و اشک می ریزند و هر زمان خشوعشان فزونتر می شود » . هم چنین می فرماید:« أُولئِكَ الَّذِینَ … إِذا تُتْلى عَلَیْهِمْ آیاتُ الرَّحْمنِ خَرُّوا سُجَّداً وَ بُكِیًّا » ، ( مریم/58 )،« آنها کسانی بودند که وقتی آیات خداوند رحمان بر آنان خوانده می شد به خاک می افتادند و سجده می کردند، در حالیکه گریان بودند». باز می فرماید:«فَما بَكَتْ عَلَیْهِمُ السَّماءُ وَ الْأَرْضُ»،(دخان/29)،«نه آسمان برآنها گریست و نه زمین».
در آیات دیگری چون(یوسف/16)،(توبه/82و92) و (مائده/83) نیز از گریه کردن سخن به میان آمده است.
در روایات نیز بکاء، جایگاه ویژه ای دارد. امام علی(ع) می فرماید:«البکاء سجیه المشفقین»: گریستن خوی مشفقان است.(آمدی،1366،ج1،168). هم چنین می فرماید:« البکاء من خشیه الله مفتاح الرحمه»: گریستن از خوف خداوند کلید رحمت است.(همان).
پیامبر اسلام(ص) می فرماید:« طوبی لصوره نظر الله الیها تبکی علی ذنب من خشیه الله …» : «خوشا چهره ای که خداوند به آن می نگرد در حالی که از ترس خدا بر گناهی که کرده می گرید…».(حرعاملی،1387،ج1،677). در روایتی از پیامبر(ص) نقل شده است که فرمود: «یا فاطمه، کل عین باکیه یوم القیامه الا عین بکت علی مصاب الحسین …»:« فاطمه جان، روز قیامت هر چشمی گریان است؛ مگر چشمی که در مصیبت و عزای حسین(ع) گریسته باشد…».(مجلسی،1403،ج44،293).
امام صادق(ع) فرمود:« اذا بکی الیتیم اهتز له العرش»:«هرگاه یتیم گریه کند عرش به لرزه درآید ». ( ش . صدوق، 1429،188 ) .
بکاء در لغت از ماده ی بكی یبكی بكاء و بكی، یعنی گریست و گریه كرد، می باشد. اگر به قصر خوانده شود به معنی گریه و اشك ریختن است و اگر به مد باشد، به معنی صدایی است كه توأم با گریه باشد.(قرشی،1371،ج1، 222).بنابر این نظریه”بکاء”به معنای گریه صدادار و “بکا”به معنای گریه بی صداست.
هم چنین بكاء حالت گرفتگی است كه بخاطر اندوه در چهره پیدا گردد و بدنبالش اشك بر گونه روان شود.(طبرسی، 1372،ج9،277).
“باكی” اسم فاعل آن یعنی گریه كننده و عزادار، مفرد باكون و بُكِیّ ًاست. قرآن کریم می فرماید:« خَرُّوا سُجَّداً وَ بُكِیًّا»،(مریم/58)،«به خاک می افتادند و سجده می کردند درحالیکه گریان بودند».
“مبكی” به معنای گریاننده از صفات خداوند متعال می باشد.«وَ أَنَّهُ هُوَ أَضْحَكَ وَ أَبْكی»،(نجم/43)،«و اینکه اوست که می خنداند و می گریاند».(محقق،بی تا،ج3،418).
– تباكی: تباکی در روایات اسلامی از آن یاد شده است.
امام صادق(ع)می فرماید:«ان لم تکن بک بکاء فتباک»:« اگر اشکی نداری که بگریی خویشتن را(به حالت) گریان بنما».(کلینی،1387،ج4،93). باز می فرماید:«ان لم یجئک البکاء فتباک،فان خرج منک مثل راس الذباب فبخ بخ»:« اگر گریه ات نیاید خود را به گریه وادار کن(و گریان نمایان).پس اگر از دیده ات به قدر سر مگسی اشک در آید خوشا بر تو».(همان،295). سعید بن یسار می گوید:« قلت لابی عبدالله(ع): انی اتباکی فی الدعاء و لیس لی البکاء؟ قال: نعم و لو مثل راس الذباب»:« به امام صادق(ع) عرض کردم آیا من در حال دعا خود را(به حالت) گریان بنمایانم هر چند اشکی ندارم؟ فرمود آری هر چند به مقدار سر مگسی باشد».(همان،294).
عن الائمه(ع):«من بکی و ابکی فینا مائه فله الجنه و من بکی و ابکی خمسین فله الجنه و من بکی و ابکی ثلاثین فله الجنه…و من تباکی فله الجنه»: «هر کس به خاطر ما بگرید و صد نفر را بگریاند بهشت برای اوست و هر کس بگرید و پنجاه نفر را بگریاند بهشت برای اوست و هر کس بگرید و سی نفر را بگریاند بهشت برای اوست…و هر کس وانمود به گریه کردن هم کند بهشت برای اوست».(ابن طاووس،1386،26). تباکی در لغت گریه كردن تصنعی و غیر حقیقی می باشد.(حسینی،1340،106). “تباکی آن است که انسان خود را با زحمت به گریه وادارد ولی بدون ریا”.(رشیدرضا،بی تا،ج8،301). بنابراین اگر گریه به آسانی و به دلیل رقت قلب باشد، بکاء و اگر با تکلف بیرون آید، تباکی نامیده می شود.
به نظر می رسد تباکی در دو معنا استعمال می شود:
الف)آنکه انسان به زحمت خودش را به گریه وادار کند، اهل لغت گفته اند: تباکی: تکلف البکاء.و برخی از روایات نیز این معنا را تأیید می کند.امام صادق(ع)در مورد آداب دعا می فرماید:”پس از تمجید و ثنای الهی و صلوات،حاجت خویش را بگو« و تباک و لو مثل رأس الذباب»،یعنی تباکی کن گرچه به اندازه سر پشه ای”.
تعبیر«مثل رأس الذباب» یعنی اندازه سر پشه برای اشک به کار رفته، پس”تباکی” در وادار کردن و به زحمت گریه کردن استعمال شده است.(صدری،1390،ج2،118).
ب)معنای دوم تباکی حالت گریه به خود گرفتن است، گرچه اشک از چشم انسان خارج نشود. مانند آنکه دست به پیشانی یا چشم ها بگذارد، سرش را پایین اندازد، و حالت شخص محزون به خود بگیرد(همان،119).
بنابراین گرچه تباکی در معنای اول هم استعمال شده است، ولی اثبات شیء نفی ماعدا نمی کند و قطعا در معنای دوم هم به کار می رود. کسی که واقعا عزاداری را دوست دارد، می خواهد به نوعی در اقامه عزا سهیم باشد، دوست دارد گریه کند ولی نمی تواند با همین تباکی حزن درونی خویش را اظهار می کند.(همان،122).
2- تضرع: در آیاتی چند از قرآن کریم و هم چنین در برخی از روایات از واژه تضرع یاد شده است؛ که اکنون به چند مورد اشاره می کنیم:
خدای تعالی می فرماید:«وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا إِلى أُمَمٍ مِنْ قَبْلِكَ فَأَخَذْناهُمْ بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ یَتَضَرَّعُون»،(انعام/42)،«ما به امتهایى كه پیش از تو بودند (پیامبرانى فرستادیم و هنگامى كه به مخالفت آنها برخاستند) آنها را به شدت و رنج و ناراحتى مواجه ساختیم شاید (بیدار شوند و در برابر حق) تسلیم گردند».