:
تفاوت متون ادبی بامتون دیگر درشیوۀ به کارگیری زبان درآن است .در متون ادبی زبان معمول ومتداول با شگردها وترفندهایی که هنرمند به کارمی برد شکل دیگری به خود می گیرد ودر این حالت است که دراین نوع متون تنها معنای موردنظر اهمیت ندارد بلکه شکل اثر وزبان وشیوه بیان درآن برجستگی خاصی پیدا می کند ودر واقع هدف هنرمند ارائه اثری ادبی با بیانی زیبا وهنری است.
شاعران برای ادبی کردن اثر خود شیوه های گوناگونی به کار می برند، بیان سخن به شکل آهنگین وموزون، استفاده ازصورخیال وبیان مفاهیم به طرق غیر مستقیم وتغییر در ساخت اجزای جمله وساختن ترکیبات جدیدو… شگردهایی است که شاعران برای ادبی کردن اثر خود به کار می گیرند.
شهریار نیز یکی از همین شاعران است که برای بیان احساس والقای عاطفۀخود شعر را انتخاب می کند وآن را به انواع زیبایی ها می آراید.
دررسالۀ حاضر ساخت هنری شعر شهریار مورد بررسی قرار گرفته است.دراین پژوهش موسیقی شعر شهریار،صورخیال در دیوان این شاعر، رمانتیسم در شعر وی، نقد وطنز در شعر شاعر وهمچنینباستان گرایی صرفی ونحوی درشعر شاعر مورد بررسی قرارگرفته است.
برای انجام این پژوهش ابتدا کتابهایی در موردزیبایی شناسی وکتابهای فلسفۀهنر وکتب مربوط به دیدگاه های شکل گرایان مطالعه وفیش برداری شد.پس از فیش برداری ازدیوان شاعر به صورت استخراج اوزان وبحرهای عروضی ،بررسی صورخیال،رمانتیسم درشعرشاعر،همچنین تحلیل اشعارازنظرنقدوطنزانجام ومطالب آن جمع آوری شد ودر مرحلۀ بعد مطالب جمع آوری شده، تدوین ونگارش گردید.
اقداماتی که در مورد این شاعر صورت گرفته است در غالب موارد شامل زندگی نامه وخاطرات وی میباشد،البته پژوهش هایی نیز در مورد شعر شاعر انجام شده است ازجمله «کارکردهای هنری وزبانی غزلیات شهریارازآقای بشیرکلاشمی نیکدل».
پژوهش حاضر علاوه براینکه دربخش موسیقی، صورخیال وزبان به ادب دوستان وبه ویژه دانشجویان زبان وادبیات فارسی کمک می کند برای کسانی که می خواهند درزمینۀ طنز ونقد تحقیق وبررسی کنند، همچنین افرادی که تمایل دارند با مکتب رمانتیسم وویژگی ها ی اشعاررمانتیک آشنا شوندوبه تحقیق در این زمینه بپردازندنیزراهنمایی های مفیدی ارائه می دهد.
زندگینامه شهریار:
سه سال از کودکی شهریار در حوادث انقلاب آذربایجان در روستای شنگول آباد و قیش قرشاق و خشگناب می گذرد،وی مقدمات را با خواندن گلستان و نصاب الصبیان نزد پدرادیب خود فرا می گیرد ودر همین دوران که کودکی بیش نیست به خواندن دیوان حافظ وانس گرفتن با آن روی می آورد.
دوران ابتدایی و متوسطه را در مدارس متحده و فیوضات تبریز به پایان می برد، ادبیات عرب را در مدرسة طالبیه و فرانسه را نزد استادان سرآمد یاد می گیردودر سال 1299 به تهران آمده و در مدرسه دارالفنون به تحصیل می پردازد.
آشنایی بادیوان حافظ باعث می شود که از همان دوران نوجوانی استعدادسرودن شعر در طبع وی شکوفا شودوسرودن شعرراباتخلص بهجت آغاز کند.وی که پیوسته خود راپیرو حافظ می داند بافال گرفتن از دیوان حافظ تخلص خود را از بهجت به شهریار تغییر می دهد،تحصیل در دارالفنون را به پایان می رساندوواردمدرسه عالی طب شده وبه تحصیل در رشته پزشکی می پردازد.
زندگی شهریار در این زمان وارد مرحله دیگری می شود، شاعر دل به عشق دختری می سپاردودرتب وتاب آن به سرمی برد.
«شهریار پس از اتمام تحصیل در دارالفنون در سال 1303 وارد مدرسة عالی طب شد. این ایام مصادف بود با آغاز عشق و شیفتگی شهریار هفت سال بعد در حالی که بیش از سه ماه به پایان امتحان دکتری طب باقی نمانده بود، به دلیل ناکامی در عشق و بحران شدید روحی ترک تحصیل کرد.» (علیمحمدی،1381:13)
زاهدی که از دوستان نزدیک شاعر و یکی از کسانی است که نقش عمده ای در حفظ و جمع آوری سروده های شاعر داشته است در مورد این بخش از زندگی شاعر می گوید: «شهریار یک عشق اولی آتشین دارد که خود آن را عشق مجاز نامیده. در این کوره است که شهریار گداخته و تصفیه می شود. این عشق مجاز است که در قصیدة «زفاف شاعر»با یک قوس صعودی اوج گرفته، به عشق عرفانی و الهی تبدیل می شود. ولی به قول خودش مدتی این عشق مجاز به حال سکرات بوده.» (شهریار، 1386: 13)
غزل هایی مانند ماه سفر کرده، توشة سفر، پروانه در آتش، غوغای غروب، یار قدیم، خمار شباب، نامة ناکامی، شاهد پنداری، شکرین پستة خاموش، تو بمان و دگران و … از جمله غزل هایی هستند که عشق آتشین شاعر را به تصویر می کشند.
از تو بگذشتم و بگذاشتـــمت با دگــران رفتم از کوی تو لیـــکن عقب سر نگـران
ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی تو بمــان و دگــران وای به حال دگـران
رفته چون مه به محاقم که نشانم ندهند هرچه آفاق بجویند کران تــا بــه کـران
می روم تا که به صاحبنظـری باز رســم محــرم ما نبـــود دیـدة کوتــه نظــران
دل چون آینة اهـل صفــا می شکننــد که ز خود بی خبرند این ز خدا بی خبران
گل این باغ به جز حسرت و داغم نفزود لاله رویا، تو ببخشای به خونین جــگران
(شهریار، 1386: 337)
پس از شکست در عشق و انصراف از ادامة تحصیل، زندگی شاعر وارد مرحلة دیگری می شود و فراز و نشیب گوناگونی را پشت سر می گذارد. ابتدا در سال 1310 به
خرید اینترنتی فایل متن کامل :
استخدام ادارة ثبت املاک در می آید و بعد از آن به مشهد و نیشابور منتقل می شود. در همین ایّام با کمال الملک نقّاش معروف که او نیز دچار رنج تبعید وغربت است ملاقات می کند و مثنوی «زیارت کمال الملک» به همین مناسبت سروده می شود.
در مشهد نیز شاعر به محافل ادبی رفت و آمد می کند و با ادبیانی مانند محمود فرخ، گلشن آزادی، میرزا رضا خان عقیلی و … آشنا می شود و در انجمن ادبی شاهپور نیز شرکت می کند.
شاعر که مدتی از غم عشق فراغت حاصل کرده است، بعد از گذشت سه سال دچار رنج روحی دیگری می شود،در سال 1313 پدر و تکیه گاه خود را از دست می دهد و سرپرستی خانوادة خود و برادرش را بر عهده می گیرد.
در پی این حوادث بار دیگر به تهران باز می گردد وبه ناچار به خدمت دولتی (شهرداری و بانک کشاورزی) مشغول می شود، کاری که پیوسته به آن اعتراض دارد و از آن شکایت می کند.
چه کنم شاعر آفریدستــم کــاردیــگر نیاید از دستــم
کارغیر هنر نه کار من است هرکسی مرد کار خویشتن است
(شهریار،1386: 666)
ودر جای دیگر خودرا شیر بیشۀ هنر می داند.
من هنر پیشه ام چه کار کنم شیر این بیشه ام چه کار کنم
خدمت من اداره رفتـن نیست مهملی گفتن وشنفتن نیـست
من به کار حساب مرد، نیم بلکـه با این حســاب مردنیم
(شهریار،1386: 667)
شهریار در سال 1331 به تصویب نخست وزیر وقت از خدمت دولت معاف می گردد و بار دیگر گرفتار اندوه از دست دادن مادرش می شود. به ناچار به تبریز باز می گردد وپس ازآن در 48سالگی با یکی از خویشاوندان خود ازدواج می کند و صاحب سه فرزند می شود.
سرانجام شاعر در سال 1351 مجدداً ساکن تهران می شود اما این بار نیز تقدیررنج دیگری برای او به ارمغان می آورد، همسرش را از دست می دهد و پس از گذشت چهار سال و برای همیشه به زادگاه خود باز میگردد و سرانجام در مهرماه سال 1367 دارفانی را وداع می گوید.
«شهریار به موسیقی علاقمند بود و خود سه تار می نواخت. در اوقات فراغت غالباً خط می نوشت. قرآنی را نیز به خط خود به یادگار گذاشته است. به قرآن و دیوان حافظ عشق می ورزید.» (علیمحمدی،81 13: 17)
آثار:
آثار بر جای مانده ازاین شاعر شامل دو جلد دیوان اومی باشد که در قالب های گوناگون غزل، قصیده رباعی، دوبیتی، قطعه، مثنوی، چهار پاره،مسمط، طبع آزمایی کرده است. برجسته ترین وزیبا ترین اشعار شاعر درغزلیات وبخشی از اشعار مکتب شهریار نشان داده می شود،آثار ترکی شهریار شامل منظومۀ «حیدربابایه سلام»می باشد.
«درحیات شعری شهریار سه دوره مشخص یا مشخص تر است: 1.دورۀ جوانی او که با عشق (عشق ملموس انسانی )در گیر است.در این دوره شهریار غزل های پرشور عاشقانه می سراید.2.دوره ای که از آشناییش با افسانۀ نیما ، آغاز می شود وبه ارتباط عمیق تر با شعر نیمایی منجر می شود 3.دورۀ آخر که به سالهای پختگی وپیری شاعر مربوط می شود در این دوره گرایش به نوعی عرفان در شعر شهریار آشکار است در این دوره شهریار بسیاری از غزلهای غیر عاشقانه خود را می سراید.»(منزوی ،1372: 19)
قوی ترین عاطفه در شعر شهریار عشق است که می توان گفت به سه شکل تصویر می شود عشق فردی ومجازی که حاصل تجربۀ شاعر است وبسیاری ازغزلیات شاعر مراحل مختلف این عشق رااز دیدارها تا هجران وفراق ودر نهایت شکست وی را نشان می دهد.عشق به مردم واجتماع وعشق الهی وعرفانی واعتقادات دینی که در قالب سرودن اشعاری با مضامین دینی وعرفانی ترسیم می شود.
«دومرغ بهشتی» ستایش شهریار از نیما وشرح دیدار دو شاعر است منظومه ای است با قالب نامشخص که هربند آن دارای هفت مصراع است و مصراع های دوم،چهارم وششم مقفا هستندومصراع دیگرآزاداست.
شکل گرایی (formalist):
«شکل گرایی مکتبی است در نقد که در فاصله سال های 1915- 1917 در روسیه به وجود آمد. بنیانگذاران آن اعضای دو انجمن مطالعات زبان شناسی در مسکو و پتروگراد بودند که با یکدیگر همکاری نزدیک داشتند. هدف پایه گذاران این مکتب یافتن پایه های علمی برای نقد ادبی بود. آن ها دیدگاه های تاریخی، سیاسی، جامعه شناسی یا روان شناسی را در نقد رد می کردند.» (میر صادقی، 1376: 173)
از جمله برجسته ترین چهره های این مکتب زبان شناسان و ادیبانی مانند بوریس آخن باوم، شکلوفسکی، یاکوبسن، توماشفسکی و تینیانوف بودند.
«صورتگرایی از بطن نمادگرایی پدید آمده بود و به مخالفت با آرای نماد گرایانی برخاسته بود که به جنبه های زیبایی شناختی متون ادبی می پرداختند و از احساس خود برای تعیین خوب و بد استفاده می کردند و همین ها بودند که این دسته از متخصصان و پیروان پژوهش های ادبی را صورتگرا می نامیدند تا به طعنه نشان دهند که آن ها درکی از محتوا ندارند و تنها به ظواهر می پردازند.» (صفوی، 1383: 53)
«فرمالیست های روسی موضوع اصلی و مرکز کار خود را متن یا به عبارت بهتر آنچه در متن بازتاب یافته شناختند و هر گونه چشم اندازی که خارج از متن مطرح شود در مرتبه دوم اهمیت قرار دادند. تأکید آنان بر گوهر اصلی و ادبی متن بود یعنی خود متن را در نظر می گرفتند و می کوشیدند تا اجزاء سازندۀ دلالت معنایی متن را از شکل و شالوده آن استنتاج کنند و به هدف شناخت آنچه در اثر بازتاب یافته است دست یابند. برای این کار به استقلال پژوهش ادبی تأکید می کردند یعنی صرفاً برای آن نتایج نظری و ادبی اعتبار قائل می شدند که از بررسی خود اثر به دست آمده باشد و نه از بررسی زمینه های تاریخی پیدایش اثر یا شناخت شخصیت و منش روانی مؤلف» (احمدی، 1375، ج1: 43)
درواقع نظریات شکل گرایان ازعقایدسوسور زبان شناس معروف نشأت می گرفت ازنظر سوسور زبان نظامی از نشانه ها می باشد که باید یه روش همزمانی یعنی در مقطع معینی از زمان مورد بررسی قرار بگیرد ونه در جریان تحول تاریخی آن،بنابراین صورت گرایان نیز هرنوع دیدگاه تاریخی،سیاسی و…رادرنقدرد می کردند.