او هنرمندی است که با هنر خویش ما را از جهان می رباید و با جلوه ای غنی تر و پر هیجان تراز هستی ، آشنا می سازد که هشیارانه یا غیرهشیارانه در هوای آنیم ؛ او با هنرش وجود روحانی ما را از معنویات پر می سازد و با داروی معجزه آسای خود ، درد ملالت زندگی را تسکین می بخشد.
البته هر اندازه که سخن حافظ، روان و ساده می نماید و هر کس آن را ترجمان ما فی الضمیر خود یابد و نسبت به آن جذبه و کشش خاصی ـ که مافوق جاذبة سخن معمولی و عادی است ـ در خود احساس می کند ، به همان اندازه روشن ساختن رمز جذّابیّت سخن او و در یک کلام نمایاندن همان نکته ای که باعث مقبولیت عام شعر او شده ، یعنی «صور خیال در شعر حافظ» دشوار می باشد زیرا بیانش سخنی است که در آن ، حقیقت و امید و آرزو با پوچی و نا امیدی و جبر در هم آمیخته و با رنگ و بوی اعجاز و اسطوره و وحی بر صدر کلام سخنسرایان و سخنگویان ادب ، جایگاه و مرتبه ای والا و استثنایی به خود اختصاص داده است.
به درستی که حافظ از این جهت ـ یعنی کاربرد صور خیال ـ ممتاز است چه او در استفاده از عناصر صورخیال ، کار را به حدّ اعجاز رسانده است و آرایش کلام با صنایع معنوی همچون : تشبیه ، استعاره ، کنایه و مجاز را به گونه ای رقم زده است که سخن علاوه بر فصیح و بلیغ شدن ، مناسب حال و مقام نیز قرار گیرد و این هنر از هر کسی بر نمی آید و یا حداقل هنر نمایی در این هنر ، کار هر کسی نیست . ولی خواجة شیراز این یگانه علمدار میدان رندان و سر حلقة آزادگان و وارستگان با بهره گیری از تجربیات گرانبار انسانی در طّی تحوّل زبان فارسی و همچنین خوشه چینی و تلّمذ در مکتب وحی و قرآن ، براستی در این هنر ممتاز گردیده است.
بخش دوم: بیان مسأله
صورخیال یعنی شکل های مختلف تخیّل که شعر را با مفهومی خیالی و تصویری همراه می سازد زیرا عنصر معنوی شعر در همه ی زبانها و در همه ی ادوار ، همین خیال و شیوه ی تصور ذهن شاعر در نشان دادن واقعیات مادّی و معنوی است و زمینة اصلی شعر را صور گوناگون و بی کرانه ی این نوع تصرفات ذهنی تشکیل می دهد .
خیال یا تصور ، همان کوشش ذهنی شاعر است که برای برقراری نسبت میان انسان و طبیعت انجام می دهد و شعر اگر با تخیّل همراه نباشد سخن موزون است که شعر حقیقی محسوب نمی شود . پس عناصر صورخیال از جمله : تشبیه ، استعاره ، کنایه و مجاز با انواع مختلفی که دارند ، شعر را خیال انگیز کرده به آن مفهوم واقعی می بخشد .
حافظ که شاعری زیرک و رند است با بهره گرفتن از عوامل مختلف ، غزلهایی هنرمندانه از خود به جا گذاشته است که زبان حال همه ی افراد در سنین مختلف و در دوره های مختلف و در دوره های متفاوت می باشند و هرگز رنگ کهنگی به خود نمی گیرند . از جمله عوامل این استواری و طراوت دایمی اشعار او ، استفاده از عناصر صورخیال است که بسیار هنرمندانه به کار رفته اند و موجبات جاودانگی و جهانگیری شعر او را فراهم آورده اند و در یک کلام می توان گفت که راز بقا و افق درخشنده ی غزلهای خواجه ی شیراز ، هنر تخیّل انگیزی اوست که در این رساله مورد تحقیق و بررسی قرار می گیرد.
بخش سوم: اهداف تحقیق
انگیزه ی حقیر در انتخاب این موضوع ، این بود که گوشه ای از عظمت هنری حافظ را ـ که آن چنان پوشیده است ـ تا حدودی دریابد و این نکته را که ذهن بسیاری از نویسندگان و ادب شناسان را به خود مشغول داشته است ، تا اندازه ای روشن سازد و از این طریق هر طالب علم و دانش پژوهی را که بخواهد در دیوان حافظ به تحقیق و تفحض بپردازد ، یاری نماید . توضیح آن که اگر چه عده ای از حافظ شناسان و ادیبان بزرگ تا حدودی در این مورد ، داد سخن داده و راه را برای پژوهندگان هموار ساخته اند امّا هنوز برجستگیای شعر خواجه ی شیراز آن طور که باید و شاید ، بررسی نگردیده و این مشکل به طور کامل از سر راه ادب دوستان برداشته نشده است زیرا دیوان حافظ یک مجموعه ی ادبی صرف نیست ، فراتر از ادبیات است ، نامه ی زندگی است ، زندگینامة ماست و چه جست و جوهای عالمانه ای که صرف ردیابی پیشینة مکتب فلسفی و مذهب کلامی و فرقه ی عرفانی حافظ شده و راه به جایی نبرده است . همین موارد ، انگیزه ای شد تا این رساله با هدف روشن سازی بیشتر هنرمندیهای حافظ نگاشته شود.
بخش چهارم: اهمیت تحقیق
از آن جا که در دیوان حافظ ، صور بلاغی به طور کامل بررسی نشده و زیباییهای زیادی در دوران ادبیات نهفته است لازم می باشد که زوایای پنهان این ابیات از لحاظ زیباشناسی مشخص گردد تا دانش پژوهان و علاقه مندان ادبیات با آن آشنایی بیشتر پیدا کنند از این لحاظ ، بحث و تتبع درباره ی شعر حافظ در حوزه ی زیبایی شناسی ضروری به نظر می رسد.
بخش پنجم: پرسش های تحقیق
1- صورخیال یعنی چه؟
خرید اینترنتی فایل متن کامل :
2- عناصر صورخیال کدامند؟
3- تأثیر صورخیال در آثار ادبی چیست؟
4- حافظ ، چگونه از عناصر صورخیال در شعر خود بهره برده است؟
5- صورخیال چه تأثیری در طراوت همیشگی و ماندگاری شعر حافظ داشته است؟
بخش ششم: فرضیه ها
1- اهل ادب ، گاهی عناصر صورخیال را برای زیباسازی در شعر خود به کار برده اند.
2- ابیاتی از غزلهای حافظ ، جزو بهترین نمونه های عناصر صورخیال هستند.
3- حافظ با زیرکی خاصی از عوامل صورخیال در شعر خود بهره برده است.
4- عناصر صورخیال باعث جاودانگی و جهانگیری شعر حافظ شده اند.
فصل دوم: پیشینه تحقیق
بخش اوّل : تاریخچه پیدایش عناصر صورخیال
از آنجا که عناصر صورخیال ؛ یعنی تشبیه ، استعاره ، کنایه و مجاز ، همان صنایع اصلی علم بیان می باشند بر آن شدیم تا مختصری از تاریخچة پیدایش علم بیان را بازگو کنیم .
در سرزمین یونان ، کوچ و اختلاط طوایف و آمیخته شدن فرهنگهای نزدیک به هم باعث پیدایش فرهنگی کاملتر و وسیع تر گردید و در همین راستا ، اوضاع اجتماعی و اقدامات مدم آنجا در جهت رفع مشکلاتشان از جمله ، طریقه ی مقابله در دادگاه ها و مجالس بحث و غیره ، نیز موجب شد که توجه آنها به نقش سخن خوب و مؤثر و به کار بردن شیوه هایی که کلام آنها را بهتر جلوه دهد ، جلب گردد و بدین طریق ، آرام آرام پایه های فنون ادبی گذاشته می شد و همچنین تعدّد و تنوّع طوایف بومی و کثرت خدایان و عقاید مختلف دربارة آنها و گوناگونی نحوه ی ابراز این عقاید و احساسات نسبت به خدایان ، همگی دست به دست هم داد موجب پیدایش هنر در زمینه های مختلف شد .
زیرا هر کدام از آن طایفه ها به شیوه های خاص خود مثلاً ، غم انگیز ( تراژدی ) یا با نشان دادن قدرت و شجاعت ( حماسه ) و یا با همراه با شادمانی و پایکوبی ( شعر و موسیقی ) و غیره ، باورهای خود را نسبت به خدایان و ادیان ابراز می کردند . چون هر کدام از خدایان را مظهر یکی از این موارد می دانستند .
این شکل گیری هنر ، شامل شاخه های مختلف ادبیات از جمله : شعر ، موسیقی ، نمایش ، داستان و غیره گردید و «فن بیان» هم که یکی از علوم ادبی می باشد در آن جا شکل گرفت و به همراه دو علم معانی و بدیع ، علوم بلاغی را تشکیل داد که مدتها به همین نام به کار گرفته شدند امّا بعدها در زبانهای مختلف از یکدیگر جدا شدند و سه علم مجزّای معانی و بیان و بدیع در قلمرو ادبیات ، استقلال یافتند .
عامل شکل گیری «فنّ بیان» در یونان باستان ، وجود دادگاه های متعدد بود که باعث توجّه به فن خطا به مؤثر سخن گفتن شد و سوفسطائیان به ظرایف فنّ خطابه و مغالطه ، توجّه بسیار داشتند تا این که بعدها افلاطون در مورد خطابه ، بحث های دقیقی کرد و این نکته را مطرح نمود که خطابه باید با توجّه به روحیات شنونده ایراد گردد و این همان مطلبی است که در عصر عباسی به علم معانی ما به صورت سخن گفتن به مقتضای حال مخاطب مطرح شد .
ارسطو با توجّه به فنّ سخنرانی که در یونان رواج داشت ، علوم معانی و بیان را در کتاب رتوریک (Rhetoric ) خود مطرح کرد . رتوریک در اصل هنر گفتن به نحو مؤثر یا به عبارتی هنر ترغیب و تشویق کردن است و از اصول و شیوه های عرضة افکار به طرزی روشن و مؤثر و بر انگیزنده در قالب عباراتی جذّاب و دلنشین سخن می گوید .
در اروپای قرون وسطی ، رتوریک اهمیت بسیار داشت و آن را جزو سه علم : دستور زبان ، منطق و خطابه می دانستند که برای اخذ درجة دکتری لازم بوده و خطابه را به متابعت از ارسطو مرکّب از سه جزء : ابداع ، تبویب مطالب و سبک می دانستند . سبک ، انتخاب کلمات مناسب و استفاده از صنایع بدیعی و آهنگ و وزن بود تا مطالب هر چه بیشتر شیوا و مؤثر باشد . حتّی تا اوایل قرن نوزدهم هم هنوز رتوریک در مفهوم قدیمش که سخن گفتن مؤثر است ، مطرح بود ، زیرا همگان عقیده داشتند که ادبیات مخصوصاً شعر ، صناعتی است که از ابزار هنری سود می جوید تا بر خواننده اثر بگذارد .
امّا از سال1950به بعد بحث ارتباط بین نویسنده و خواننده یعنی تأثیر اثر ادبی بر خواننده ، دوباره به صورت نوینی احیا شد و تجدید حیات کرد و روز بروز گسترش یافت و از مباحث مهم نقد ادبی به شمار آمد و نقد رتوریک یا بلاغی رواج یافت .(1)
با این وجود گرچه در کتاب رتوریک از ارسطو ، مسایلی در باره معانی و بیان و بدیع ، مطرح شده است که اساس بحث های بلاغی در شرق و غرب می باشد امّا چون در میان غربیان مسأله ای همچون اعجاز قرآن مطرح نبوده است ، این علوم در بین آنها، مثل مسلمانان پیشرفت نکرد تا اینکه در دوران معاصر ، توّجه به این علوم بخصوص علم «بیان» رشد بسیار یافت به طوری که در سالهای اخیر کتب و مقالات متعددی در باب استعاره (Metaphor) نگاشته شد .(2)
این تاریخچۀ رتوریک ( بدیع ) در غرب بود امّا آن طور که از مقایسۀ کتابهای بلاغی فارسی با آثار رتوریک نویسان جدید غربی بر می آید ، علم معانی و بیان در جهان اسلام ، علم مستقلی است و اگر چه ریشه در همان آراء کهن ارسطو دارد امّا هیچ شباهت ظاهری با رتوریک غربیان ندارد.
[جمعه 1400-05-08] [ 09:56:00 ب.ظ ]
|